با ما همراه باشید

اقتصاد

“كمل تروفي” تبليغي براي سيگار يا لندرور ؟!

“كمل تروفي” تبليغي براي سيگار يا لندرور ؟!

منتشر شده

در

"كمل تروفي" تبليغي براي سيگار يا لندرور ؟!

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- Camel Trophy به معناي “جايزه شترنشان”، نام مسابقه آفرودي است كه اولين بار در سال 1980 همزمان با اوج شهرت سيگارهاي Camel در آمريكا و به منظور تبليغات جهاني، بصورت بين المللي تحت همين نام آغاز شد. تا سال 1997 اين مسابقات بطور مستمر هر ساله برگزار مي‌شد كه به نوعي به المپيك ساليانه رقابت هاي خودرو سازان آفرودی تبديل شده بود. ولي از اواخر قرن بيستم به خاطر مقررات سختگيرانه جهاني در خصوص عدم اجازه تبليغات براي دخانيات، تقريباً اين مسابقات تعطيل شد.

در سال هاي 1998، 1999 و 2000 نيز ظاهراً سه مسابقه غير رسمي برگزار شده است كه اطلاعات درستي از اين مسابقات بدون مجوز در دسترس نيست. البته دو دوره ديگر بصورت پراكنده در سال هاي 2003 و 2005 نيز  برگزار گرديد كه مورد استقبال چنداني قرار نگرفت.

هر ساله، هزاران تَن از مردم، مشتاق حضور در آزمون‌های انتخابی اين مسابقه بودند که تنها چهار فینالیست از هر کشوری می‌توانستند این افتخار را نصیب خود کنند. تنها الزامات لازم برای مشارکت در این مسابقات داشتن حداقل سن 21 سال و سلامت كامل جسمي و آشنایی به زبان انگلیسی است.

فینالیست‌ها از کشورهاي مختلف برای شرکت در انتخاب نهایی بین المللی  دور هم (معمولا در قلعه ایستنور انگلستان) جمع می‌شدند، جایی که آن ها یک هفته به تمرین شدید فیزیکی و روانی زیر نظر تیمی از مشاوران متخصص مي‌پرداختند.

مسابقات کمل تروفی در سال 1980 با سه تیم آلمانی جیپ سوار آغاز شد و با انتشار اولین تصاویر از جریان این رقابت، توجه مخاطبان از سراسر جهان را به خود جلب كرد. این مسابقات سخت برای آزمایش استقامت خودروها و انسان طراحي شده بود و تیم های مختلفی را از سراسر جهان با هدف کسب پیروزی در سخت ترین شرایط گرد هم می‌آورد.

اولين خودروهاي شركت كننده در اين مسابقات كه همگي جيپ بودند به دلیل مشکلات خاص اين نوع خودروها نظیر فضاي كم داخلي، استهلاک بالا و عدم حمایت و ارتقاء امكانات از طرف سازنده كنار گذاشته شدند، پس از این مسابقه  اكثر شركت‌کنندگان سراغ لندرور رفتند و این حمایت دو جانبه مدت 20 سال به طول انجامید. در این مدت از تمامی خودروهای ساخت این شرکت استفاده شد.

مدل هایی نظیر لندرور110، دیفندر، رنجرور در سال 1982، دیسکاوری و در نهایت فریلندر در سال 1998 در آخرین مسابقه شرکت کردند که در این بین دیفندر در تمامی ادوار مسابقه حضور داشت که نشان از قابلیت بالای آفرود این ماشین و محبوبیت آن داشت.

لندرور با هدف اعتبار بخشیدن به نام تجاری خود در این مسابقات شرکت کرد. هر سری جديد از وسایل نقلیه لندرور با برخی از تجهیزات جدید که با نسخه‌های قبلی متفاوت بود تجهيز می‌شدند. برخی از این تغییرات عبارتند از: تقویت دنده و شاسی  توسط رول بار، سیستم های ناوبري ، دريچه سقف ، پروژکتورهای جلويی اضافی، ضد آب کردن موتور، نصب وینچ، پله های سقف، صفحات فلزی، طناب، تبر یا بیل، مخازن فلزي سوخت و …

شرکت لندرور به دلیل اطمینان بالایی که به خودروهای خود داشت، برای هر مسابقه از خودروهای صفر کیلومتر و اصلاح شده استفاده می‌کرد که در طول این مسابقات هیچ شرکت خودروسازي ديگري چنین توانایی و آمادگی را از خود نشان نداد. لندرور از تمامی اصلاحات موفقیت آمیز که روی مدل‌های مسابقه‌ای بازخورد مي‌گرفت بلافاصله روی خودروهای مستقر در خط تولید کارخانه بهره می‌برد.

مسابقات كمل تروفي كه در ابتدا با هدف تبليغ سيگار شروع شده بود، به مرور زمان به تبليغي براي لندرور تبديل شد. جایزه شترنشان یک فرصت عالی برای نشان دادن قابلیت‌ها، به خصوص ویژگی‌های مربوط به ایمنی و مانور در شرایط دشوار را در اختیار مدل‌های لندروور قرارداد. جایزه شتر همچنین شخصیت منحصر به فردی را به خودروهای لندرور داد. خودرویی برای ماجراجويي‌های قرن بیستم. صاحبان این خودروها آن ها را برای به چالش کشیدن خود، طبیعت‌ و لندرورها انتخاب مي‌کردند. خودرویی ویژه برای افرادی ویژه و برای ورود به مکان هایي ویژه.

اقتصاد

ویلاسازی؛ بلای جان زمین های جنگلی و کشاورزی مازندران

ویلاسازی؛ بلای جان زمین های جنگلی و کشاورزی مازندران

منتشر شده

در

توسط

ویلاسازی؛ بلای جان زمین های جنگلی و کشاورزی مازندران
ویلاسازی؛ بلای جان زمین های جنگلی و کشاورزی مازندران

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- در سده گذشته، سرمایه داران بزرگ برای تجارت و آگاهی از زندگی اجتماعی جوامع، فرصت هایی را ایجاد می کردند. این فرصت ها بسته به منطقه و فرهنگ آن دارای تفاوت های بسیاری بود. گاه با شکل ایجاد مسافرخانه، گاه با خرید زمین. یکی از بیماری های جوامع عقب مانده، نبود آگاهی از کاری ست که می کنند. این نبود آگاهی خود دلیلی بر اقتصاد ناتوان دارد. زمانی که اقتصاد یک منطقه یا یک ملت دچار ناتوانی باشد، رشدی پدید نمی آید، چون شکم گرسنه تنها به دنبال سیر کردن خود است.

این اتفاق باعث یک رابطه دو سویه بین فرد ناتوان و دارا می شود. دارا به دنبال افزایش دارایی و سرمایه خود است و ناتوان تلاش می کند هر کاری را انجام دهد تا بتواند زندگی کند. این یک اصل است که توانمند ناتوان را زیر دست و پا له می کند.

امروزه، به دلیل فاصله طبقاتی شدید در جامعه که خود از یک اقتصاد بیمار خبر می دهد، پیشه های دارای قدمت تاریخی مانند کشاورزی، در ایران دچار بحران شدید شده اند. پیشتر این بحران برای خشکسالی یا سیل اتفاق می افتاد، در حالی که اقتصاد بیمار استان، بحرانی تازه بر این ها افزود. شاید اگر سازمان ها و نهادهای مربوطه به جای کم کاری و سهل انگاری بیشتر به کشاورز و ارزش کاری او اهمیت می دادند، امروز شاهد فروش زمین نبودیم.

دهه هاست که کشاورزان با فروش اراضی استان مازندران به سرمایه گذاران خارج از استان اعم از تهران، مشهد و دیگر شهر های بزرگ نه تنها اکثر فضای سبز و محیط زیست استان را به ساختمان، هتل و برج های تجاری تبدیل کرده است بلکه از نظر اقتصادی نیز چیزی جز ضرر برای استان نداشته است.

استانی که در گذشته دارای هویت تاریخی و فرهنگی بود، امروز به سوی یک هفتادُ دو ملت پیش می رود. زمین هایی که ارزش آنها بیش از طلاست ولی به سادگی از چنگ کشاورز زحمتکش در می آورند. اینجا چند عامل باعث ایجاد چنین مشکلاتی است.

یکی از آنها می تواند مافیای ویلا سازی باشد. هرم قدرتمندی که مازندران را از یک استان سر سبز به یک استان ویلایی تبدیل کرده است. آن کشاورز آن باغبان آن زمین دار اگر محصول خود را به ارزش واقعی بفروشد، از سوی سازمان های مربوطه حمایت شود، در استان به آن بها داده شود، آیا باز هم زمین خود را دو دستی تقدیم این مافیا خواهد کرد؟ مافیایی که تنها به دنبال سودآوری است و هیچ اهمیتی نه به استان و اقتصاد آن، بلکه به انسان و انسانیت هم نمی دهد.

یک عامل دیگر بی اهمیتی مسئولان است. ما در غرب استان می بینیم که شهرداری فلان شهر هتل دارد. در بهترین شکل بخش خدمات این هتل ها را جوانان مازندرانی بر عهده دارند با این دلخوشی که بیکار نیستند. ولی آیا درآمد حاصل از خدمات دهی به استان باز می گردد؟

افراد از همین شهرهای بزرگ برای گذراندن تعطیلات به شمال کشور سفر می کنند و در این هتل ها و برج ها ساکن می شوند و عملا بیشترین هزینه ی سفرشان را در این گونه مکان ها می پردازند حال آنکه همه  در آمد حاصل از گردشگران استان از طریق مالکان جدید از استان خارج شده و تعطیلات و گردشگری چیزی جز ترافیک، زباله، آلودگی محیط زیست و … ندارد!

در این بین اتفاق شگفت انگیز دیگری هم در حال رخ دادن است و آن حضور این همه مالک غیر بومی در استان است که تضاد فرهنگی و اجتماعی را به همراه دارد که یقینأ با توجه به خرید اراضی استان توسط سرمایه داران عرب که اخیرأ خیلی شایع شده است این اختلاف ها بیشتر نیز می شود. همچنین با مالکیت اعراب درآمد های حاصل از گردشگری نه تنها از استان بلکه از کشور هم خارج می شود و این ضربه اقتصادی بزرگی است که باید برای حل آن‌ راه حل مناسبی یافت.

ادامه مطلب

اجتماعی

شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه

شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه

منتشر شده

در

توسط

شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه
شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- یکی از مهم ترین ویژگی های جوامع متمدن و پویا، اهمیت دادن به امر آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش اگر در وهله نخست به طور ویژه به آن پرداخته نشود، می تواند آسیب های جدی به فرهنگ و آینده ی ملت ها وارد کند. با گذشت بیش از 4 دهه از انقلاب اسلامی در ایران، معلمان همواره یکی از مهم ترین نقش در تربیت نسل و انتقال مفاهیم انسانی- اجتماعی را بر عهده دارند. وظیفه ای که می تواند در آینده از فرزندان امروز، بزرگترین سرمایه های ملی را بسازد و عامل رشد و ترقی کشور به حساب آید.

ولی آنچه در این بین به آن توجه نشده است، جایگاه حقیقی و معنوی معلمان در سیستم آموزشی کشور است. معلم امروز به جای آنکه تمام تمرکز و دانش خود را برای خدمت کردن به جامعه و پرورش نسل معطوف کند، گاه مجبور است برای امرار معاش به کارهایی به مانند مسافر کشی یا اشتغال در ساعت غیر اداری مشغول شود. نابسامانی سیستم ناتوان آموزش و پرورش در دولت های گذشته و امروز، همگی عاملی شدند تا معلم امروز بر دریافت حقوق مادی و معنوی خود دست به اعتراض و گاه تجمع بزند تا شاید بتواند جایگاه خود را تثبیت کند.

تمام این دست اتفاق ها زمانی رخ می دهد که مدیریت ناکارآمد در راس امور تصمیم گیری برای این وزارت خانه ی حساس و حیاتی قرار دارد و بدون توجه به خواسته و نیاز اساسی و اصلی قشر فرهنگی کشور، اقدام به تصمیم های عجولانه، بدون کارشناسی و درک درست بگیرد. قشر فرهنگی جامعه ستون های شکوفایی جامعه است. زمانی که نسبت به دغدغه و مشکلات این قشر بی مهری می شود، پس نباید انتظار آن را داشته باشیم که معلم امروز با تمامی سختی ها سر سازگاری داشته باشد و بتواند کیفیت درستی در تدریس ارائه دهد.

در همین راستا تصمیم گیران برای یک بار هم که شده مسأله آموزش و پرورش را با نگاه اقتصادی و دو دو تا چهارتا و کالامحور نسنجند و بدانند که آموزش و پرورش از لحاظ اقتصادی نه تنها هزینه بر نیست، بلکه درآمدزا نیز هست و ثمره ی چنین سرمایه گذاری را در دهه ها و نسل های آینده مشاهده خواهند کرد، ثمره ای که اگر امروز بدان توجه کافی شود در آینده قطعا سربلندی و اقتدار کشورمان ایران را به همراه خواهد داشت.

ادامه مطلب

اجتماعی

تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا

تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا

منتشر شده

در

توسط

تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا
تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- در حدود 24 روز از تجاوز ارتش روسیه به خاک اوکراین می گذرد و در این مدت نظامیان و غیر نظامیان بی شماری بر طبق آمار جان خود را از دست داده اند. از بمباران مدارس و مراکز نظامی تا آسیب به بیمارستان ها و مراکز هسته ای از جمله چرنوبیل، همگی بیانگر عمقِ فاجعه ای است که می تواند در آینده، گریبان گیر اروپا و جهان شود. در این بین آنچه شاید بدان پرداخته نشد، رویایی بود که رئیس جمهور وقت روسیه بر اساس آن دست به اشغالگری زد. رویای بازسازی باورهای تزاری با تکیه بر جهان گشایی بی چون و چرا. دولت وقت روسیه با بهانه عضویت در اتحادیه اروپا و نقش پر رنگ ناتو در مناسبات آینده منطقه، درست به مانند بهانه دولت جورج بوش با عنوان سلاح های کُشتار جمعی در حمله به عراق؛ به دنبال یک ستیز بزرگ و یورش همه جانبه بر استقلالِ ارضی اوکراین؛ کوشید تا ذهنِ پریشانِ جهانیان را نسبت به این اتفاق، سنجیده و به نوعی به چالش بکشد. دولت روسیه با یک فرار رو به جلو و نقشِ یک قربانی را بازی کردن، همان راهی را پیمود که پیش از او هیتلرها و استالین های زمانه پیمودند!

شاید آنچه پوتین و هم اندیشان او متصور نبودند، دفاع جانانه مردم اوکراین نسبت به این تجاوز و اشغال گری بود. درست به مانند جنگ جهانی دوم که استالین با سیاستِ زمین سوخته، نیمی از مردم اوکراین را در گرسنگی از بین برد، پوتین نیز به پیروی از چنین باوری، تلاش کرد که اراده مردم اوکراین را در هم بشکند و به نوعی بر این باور بود که می تواند در کمتر از 48 ساعت کیِف را تسخیر کند. حال با گذشت نزدیک به ۲۰ روز از پیاده سازی طرح و برنامه های دولت پوتین، آنچه قابل مشاهده است، باتلاقی است که دولت روسیه خود را در حالِ دست و پا زدن در آن می بیند.

اینک دولت روسیه نه راه پسی در جلوی پای خویش می بیند و نه راهِ پیشی. از تحریک های گسترده آمریکا که به نوعی ارزش روبل را به شدت با کاهش مواجه کرد، تا بستن حریم هوایی اروپا بر روی هواپیماهای روس، همگی نشان دهنده عمیق بودن باتلاقی هستند که پوتین و هم اندیشان او، خود را در آن می بینند. این باتلاق می تواند پایانی بر یک رویا باشند. رویایی که با شواهد موجود بیشتر به یک توهم شباهت دارد تا یک رفتارِ سنجیده و درک درستِ استراتژیک.

 

آینده تاریک

جنگِ اوکراین می تواند بیش از آن چیزی که می بینیم بر آینده جهان تاثیر بگذارد. بر هم خوردن نظم و ساختار سیاسی منطقه، افزایش سرسام آور قیمت نفت که با پیش بینی برخی از کارشناسان می تواند تا بیش از 400 دلار به ازای هر بشکه برسد، افزایش بهای گندم و فرآورده های آن، درگیری های گسترده تر در ابعاد جهانی و چه بسا جنگِ اتمی. البته باید به این نکته اشاره کرد که جنگِ اتمی یک احتمال بسیار اندک است، زیرا این دست تهدیدها به نوعی یک دستاویز است تا دولت ها بتوانند از طریق آن به باج خواهی بیشتر نسبت به خواسته های خود روی آورند.

جنگ در هر ابعادی نتیجه ای جز ویرانی، تباهی، آوارگی و نابودی ندارد و اگر امروز در برابر چنین دست تجاوزهایی کاری صورت نگیرد چه بسا دودِ این دست ستیزها و اشغالگری ها در چشم دیگر ملت ها برود. روسیه از دیرباز نشان داد که به دنبال گسترش راه های تنفس خود است و همیشه رویای دست یابی به آب های آزاد و تجارت از این طریق را در سر می پروراند. از تجاوز تاریخی روس ها به ملت ایران در دوره های متفاوت تاریخی تا جدا کردن بخش بزرگی از خاک ایران، همگی بیانگر خطری است که می تواند در آینده دامن گیر ایران و ایرانیان شود. حمایت بی چون و چرا برخی از چهره های سیاسی کشور از دولت روسیه به بهانه ای دوستی با ایران درست به مانند مَثَل خاله خرسه است.

 

آمریکا، اروپا و پایانِ ماجرا

اینک و درست در زمانی که جهان می تواند با یک اشتباهِ بزرگِ تاریخی، نسخه ماندگاری و پویایی خود را بر همیشه بپیچد، دولت ها با وسواس و احتیاط خاصی نسبت به این تجاوز رفتار می کنند. تبعیت نکردن اروپا از تحریم نفت و گاز روسیه، به زعم برخی از کارشناسان شاید پایان قدرت نمایی آمریکا در جهان باشد ولی نباید این موضوع را فراموش کنیم که بیش از 40% گاز اروپا را روسیه تامین می کند. از این رو همراهی نکردن اروپاییان با این دست تحریم ها، اصل منطق و درکِ درستِ مدیریت فرامنطقه ای را نشان می دهد.

تحریم نفت و گاز روسیه به دست دولت کنونی آمریکا شاید در کوتاه مدت تاثیر چندانی را در اقتصادِ جهانی نداشته باشد ولی بی گمان در دراز مدت باعث فروپاشی اقتصادی دولت روسیه خواهد شد. درست به مانند تحریم های کمر شکن دهه 80 میلادی که اتفاقا در آن زمان منجر به فروپاشی شوروی شد. در این بین نباید از نقشِ بنیاد های پشت پرده جهانی در جنگ اوکراین غافل شد. حال با تمامی این تفاسیر، جنگ امروز در اوکراین باتلاقِ تاریخی پوتین است و شاید به نوعی پایانِ یک توهم.

ادامه مطلب

برترین ها