با ما همراه باشید

اجتماعی

آیین یلدا در سرزمین كهن و همیشه بهار مازندران

منتشر شده

در

فاطمه پرهیزکار : مازندران كه به سرزمین همیشه بهار معروف است در مناسبت‌ها، آداب و رسوم مختلفی دارد كه شب یلدا به عنوان یكی از آداب و رسوم مهم این دیار از ویژگی خاصی برخوردار است
ایرانیان نزدیك به چند هزار سال است كه شب چله (یلدا) آخرین شب پاییز كه درازترین و تاریكترین شب در طول سال است را تا سپیده دم بیدار می مانند و در كنار یكدیگر خود را سرگرم می‌دارند تا بلندترین شب سال ، سردی و تاریكی آن را در كنار هم و با محبت و گرمای وجود هم به صبح رسانند.
شب اول زمستان در مازندران به ‹ گت چله ‹ معروف است و در این شب براساس سنت دیرینه همه افراد خانواده دور هم و بیشتر در خانه بزرگ فامیل جمع می ‌شوند و با خوردن هندوانه، انار و سایر میوه‌ها و آجیل، سرمای فصل زمستان را از خود دور می‌كنندو اعتقاد بر این است كه با خوردن هنداونه در شب یلدا، هرگز در زمستان سردی از وجودشان بیرون رفته و سردشان نمی شود.
جشن یلدا در مازندران همانند مناطق دیگر كشورمان با گرد هم آمدن و شب‎نشینی اعضای خانواده و فامیل ها در كنار یكدیگر برگزار می‎شود، در آیین شب یلدا یا شب چله و یا همان گت چله به زبان مازندرانی، خوردن آجیل مخصوص كه با انجیر خشك، شكلات، كشمش و نبات همراه است، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون همچون خرمالو متداول است كه همه نماد و نشانه بركت، تندرستی، فراوانی و شادی است.
زمستان در مازندران با وجود كوههای مرتفع و سر به فلك كشیده از غرب رامسر تا شرق گلوگاه، بعد از سپری شدن شب چله از راه می رسد و به همین دلیل افراد معتقدند كه در پایان فصل پاییز و آغاز فصل سرد زمستان باید با جمع شدن در نزد بزرگان و ریش سفیدان، شبی پرخاطره داشته و با گرمی دل های به هم پیوسته در این شب بلند سال، زمستان و پایان سال خوب و شادی را سپری كنند.
مردم اعتقاد دارند كه این شب یك شب خوب و شادی آور است و شگون ندارد كه بی غذا باشند و به همین دلیل اعتقاد دارند كه در این شب برنج پخت كنند؛ البته در برخی از مناطق پخت آش دوغ و آش ترشی هم متداول است.

آداب نشستن دور کرسی در شب یلدا

برای نشستن پیرامون کرسی، بزرگ خانواده در سمتی می نشست که از در اتاق فاصله بیشتری داشت و به ترتیب دیگر اعضای خانواده می نشستند و پایین کرسی که تقریبا در می شد را معمولا به بچه ها می دادند.
نصراله حدادی در مورد اینکه چرا آخرین شب آذرماه را مردم با اسم شب چله می شناختند توضیح داد:
مردم از اول دی تا ۱۰ بهمن را چله بزرگ و از ۱۱ بهمن تا ۳۰ بهمن که ۲۰ روز بود را چله کوچک می دانستند و معتقد بودند پس از آغاز چله بزرگ زمین کم کم شروع به گرم شدن می کند و این نوید بزرگی برای آنها بود که زمستان های سختی را پشت سر می گذاشتند.»
او از مراسم و آیین های این شب می گوید:
« معمولا در این شب همه به خانه بزرگترها می رفتند و بزرگترها حافظ و شاهنامه می خواندند و تا صبح یعنی زمان طلوع خورشید دور کرسی بیدار می ماندند. گاهی هم بزرگترها به بچه ها عیدی می دادند.
بریدن هندوانه شب یلدا نیز با پسر یا دختر دم بخت خانواده بود، در غیر این صورت بزرگ خانواده هندوانه را می برید، خانواده هایی که زن باردار در خانواده داشتند، وقتی می خواستند هندوانه را ببرند سر آن را به اندازه یک کف دست می بریدند و به چهار قسمت تقسیم می کردند و در آب می انداختند. اگر بیشتر تکه ها به سمت پوست بیرونی روی آب قرار می گرفت می گفتند فرزند زن پسر است، اگر بیشتر تکه ها به سمت داخل پوست هندوانه بود می گفتند که فرزند او دختر است و اگر دو تکه ها به رو و دو تکه به زیر می افتاد می گفتند که آن زن دو قلو دارد.»
دکتر محمد عجم، پژوهشگر فرهنگ نیز از مراسم شب نشینی یا چراغان در زمستان ها و در پای کرسی یاد می کند که هر شب چند خانواده برای شب نشینی و قصه، داستان و گفت وگو با هم قرار می گذاشته و به خانه هم می رفتند و در فضای گرم و صمیمی که دور کرسی ایجاد می شد با هم به گپ و گفت می پرداختند، در شب یلدا نیز که این شب نشینی مفصل تر و تعداد میهمان ها بیشتر بود هر خانواده با خود چراغی به منزل میزبان می برد و زمانی که همه این چراغ ‎ها در کنار هم جمع می شد منظره زیبایی از یک چلچراغ را درست می کرد.
کرسی این روزها دیگر در خانه های ایرانی جای ندارد اما جالب است بدانیم که کشورهای جنوب شرقی آسیا که آنها نیز کرسی داشتند با به روز کردن و مناسب کردن کرسی ها برای خانه های مدرن خود هنوز این آیین را حفظ کرده اند. کرسی بیش از گرم کردن هوا وسیله ای برای نگه داشتن یک جمع گرم بود چیزی که این روزها جای خالیش زیاد در میان ما احساس می شود.
در مورد آیین های شب یلدا در روستاهای هزارجریب می توان گفت شب یلدا برای همه روستاییان همچون سایر شهروندان، شبی خوش یمن و با بركت است كه باید با شادی سپری شود.
دورهم نشینی، شب زنده داری، بیان داستان و خاطرات گذشته از جمله برنامه های این شب بزرگ سال است.
غذاها و خوراكی های محلی شب یلدا در روستاها و نقاط مختلف شهری، پشت زیك، برنجك ، نان محلی ، نان روغنی ، اسبه حلوا ، جریز حلوا، خمیر طلا، خمیر آش ، آغوز نون و …است.
زنان كدبانوی مازندران، انار را از میوه های مهم شب یلدا می دانند و به همین دلیل هم مقداری انار سالم را در جای خشك و خنك برای استفاده در شب چله نگهداری می كنند.
یلدا كه به شب زایش خورشید(مهر) معرف است؛ بلندترین شب سال است و با توجه به اینكه در پایان فصل برداشت محصولات كشاورزی واقع شده است؛ زمان خوبی برای دور هم نشینی و شادی اهالی فامیل است كه به همین دلیل روزها قبل از رسیدن یلدا، همه در تكاپوی تهیه خوراكی های مخصوص این شب هستند و در نقاط مختلف استان و كشور با رسم و رسوم های مختلف، زیبا و شاد برگزار می شود تا پیوند پاییز با زمستان در این شب بلند سال، همراه با شادی، بركت و خوشی باشد.

اجتماعی

شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه

شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه

منتشر شده

در

توسط

شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه
شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- یکی از مهم ترین ویژگی های جوامع متمدن و پویا، اهمیت دادن به امر آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش اگر در وهله نخست به طور ویژه به آن پرداخته نشود، می تواند آسیب های جدی به فرهنگ و آینده ی ملت ها وارد کند. با گذشت بیش از 4 دهه از انقلاب اسلامی در ایران، معلمان همواره یکی از مهم ترین نقش در تربیت نسل و انتقال مفاهیم انسانی- اجتماعی را بر عهده دارند. وظیفه ای که می تواند در آینده از فرزندان امروز، بزرگترین سرمایه های ملی را بسازد و عامل رشد و ترقی کشور به حساب آید.

ولی آنچه در این بین به آن توجه نشده است، جایگاه حقیقی و معنوی معلمان در سیستم آموزشی کشور است. معلم امروز به جای آنکه تمام تمرکز و دانش خود را برای خدمت کردن به جامعه و پرورش نسل معطوف کند، گاه مجبور است برای امرار معاش به کارهایی به مانند مسافر کشی یا اشتغال در ساعت غیر اداری مشغول شود. نابسامانی سیستم ناتوان آموزش و پرورش در دولت های گذشته و امروز، همگی عاملی شدند تا معلم امروز بر دریافت حقوق مادی و معنوی خود دست به اعتراض و گاه تجمع بزند تا شاید بتواند جایگاه خود را تثبیت کند.

تمام این دست اتفاق ها زمانی رخ می دهد که مدیریت ناکارآمد در راس امور تصمیم گیری برای این وزارت خانه ی حساس و حیاتی قرار دارد و بدون توجه به خواسته و نیاز اساسی و اصلی قشر فرهنگی کشور، اقدام به تصمیم های عجولانه، بدون کارشناسی و درک درست بگیرد. قشر فرهنگی جامعه ستون های شکوفایی جامعه است. زمانی که نسبت به دغدغه و مشکلات این قشر بی مهری می شود، پس نباید انتظار آن را داشته باشیم که معلم امروز با تمامی سختی ها سر سازگاری داشته باشد و بتواند کیفیت درستی در تدریس ارائه دهد.

در همین راستا تصمیم گیران برای یک بار هم که شده مسأله آموزش و پرورش را با نگاه اقتصادی و دو دو تا چهارتا و کالامحور نسنجند و بدانند که آموزش و پرورش از لحاظ اقتصادی نه تنها هزینه بر نیست، بلکه درآمدزا نیز هست و ثمره ی چنین سرمایه گذاری را در دهه ها و نسل های آینده مشاهده خواهند کرد، ثمره ای که اگر امروز بدان توجه کافی شود در آینده قطعا سربلندی و اقتدار کشورمان ایران را به همراه خواهد داشت.

ادامه مطلب

اجتماعی

تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا

تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا

منتشر شده

در

توسط

تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا
تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- در حدود 24 روز از تجاوز ارتش روسیه به خاک اوکراین می گذرد و در این مدت نظامیان و غیر نظامیان بی شماری بر طبق آمار جان خود را از دست داده اند. از بمباران مدارس و مراکز نظامی تا آسیب به بیمارستان ها و مراکز هسته ای از جمله چرنوبیل، همگی بیانگر عمقِ فاجعه ای است که می تواند در آینده، گریبان گیر اروپا و جهان شود. در این بین آنچه شاید بدان پرداخته نشد، رویایی بود که رئیس جمهور وقت روسیه بر اساس آن دست به اشغالگری زد. رویای بازسازی باورهای تزاری با تکیه بر جهان گشایی بی چون و چرا. دولت وقت روسیه با بهانه عضویت در اتحادیه اروپا و نقش پر رنگ ناتو در مناسبات آینده منطقه، درست به مانند بهانه دولت جورج بوش با عنوان سلاح های کُشتار جمعی در حمله به عراق؛ به دنبال یک ستیز بزرگ و یورش همه جانبه بر استقلالِ ارضی اوکراین؛ کوشید تا ذهنِ پریشانِ جهانیان را نسبت به این اتفاق، سنجیده و به نوعی به چالش بکشد. دولت روسیه با یک فرار رو به جلو و نقشِ یک قربانی را بازی کردن، همان راهی را پیمود که پیش از او هیتلرها و استالین های زمانه پیمودند!

شاید آنچه پوتین و هم اندیشان او متصور نبودند، دفاع جانانه مردم اوکراین نسبت به این تجاوز و اشغال گری بود. درست به مانند جنگ جهانی دوم که استالین با سیاستِ زمین سوخته، نیمی از مردم اوکراین را در گرسنگی از بین برد، پوتین نیز به پیروی از چنین باوری، تلاش کرد که اراده مردم اوکراین را در هم بشکند و به نوعی بر این باور بود که می تواند در کمتر از 48 ساعت کیِف را تسخیر کند. حال با گذشت نزدیک به ۲۰ روز از پیاده سازی طرح و برنامه های دولت پوتین، آنچه قابل مشاهده است، باتلاقی است که دولت روسیه خود را در حالِ دست و پا زدن در آن می بیند.

اینک دولت روسیه نه راه پسی در جلوی پای خویش می بیند و نه راهِ پیشی. از تحریک های گسترده آمریکا که به نوعی ارزش روبل را به شدت با کاهش مواجه کرد، تا بستن حریم هوایی اروپا بر روی هواپیماهای روس، همگی نشان دهنده عمیق بودن باتلاقی هستند که پوتین و هم اندیشان او، خود را در آن می بینند. این باتلاق می تواند پایانی بر یک رویا باشند. رویایی که با شواهد موجود بیشتر به یک توهم شباهت دارد تا یک رفتارِ سنجیده و درک درستِ استراتژیک.

 

آینده تاریک

جنگِ اوکراین می تواند بیش از آن چیزی که می بینیم بر آینده جهان تاثیر بگذارد. بر هم خوردن نظم و ساختار سیاسی منطقه، افزایش سرسام آور قیمت نفت که با پیش بینی برخی از کارشناسان می تواند تا بیش از 400 دلار به ازای هر بشکه برسد، افزایش بهای گندم و فرآورده های آن، درگیری های گسترده تر در ابعاد جهانی و چه بسا جنگِ اتمی. البته باید به این نکته اشاره کرد که جنگِ اتمی یک احتمال بسیار اندک است، زیرا این دست تهدیدها به نوعی یک دستاویز است تا دولت ها بتوانند از طریق آن به باج خواهی بیشتر نسبت به خواسته های خود روی آورند.

جنگ در هر ابعادی نتیجه ای جز ویرانی، تباهی، آوارگی و نابودی ندارد و اگر امروز در برابر چنین دست تجاوزهایی کاری صورت نگیرد چه بسا دودِ این دست ستیزها و اشغالگری ها در چشم دیگر ملت ها برود. روسیه از دیرباز نشان داد که به دنبال گسترش راه های تنفس خود است و همیشه رویای دست یابی به آب های آزاد و تجارت از این طریق را در سر می پروراند. از تجاوز تاریخی روس ها به ملت ایران در دوره های متفاوت تاریخی تا جدا کردن بخش بزرگی از خاک ایران، همگی بیانگر خطری است که می تواند در آینده دامن گیر ایران و ایرانیان شود. حمایت بی چون و چرا برخی از چهره های سیاسی کشور از دولت روسیه به بهانه ای دوستی با ایران درست به مانند مَثَل خاله خرسه است.

 

آمریکا، اروپا و پایانِ ماجرا

اینک و درست در زمانی که جهان می تواند با یک اشتباهِ بزرگِ تاریخی، نسخه ماندگاری و پویایی خود را بر همیشه بپیچد، دولت ها با وسواس و احتیاط خاصی نسبت به این تجاوز رفتار می کنند. تبعیت نکردن اروپا از تحریم نفت و گاز روسیه، به زعم برخی از کارشناسان شاید پایان قدرت نمایی آمریکا در جهان باشد ولی نباید این موضوع را فراموش کنیم که بیش از 40% گاز اروپا را روسیه تامین می کند. از این رو همراهی نکردن اروپاییان با این دست تحریم ها، اصل منطق و درکِ درستِ مدیریت فرامنطقه ای را نشان می دهد.

تحریم نفت و گاز روسیه به دست دولت کنونی آمریکا شاید در کوتاه مدت تاثیر چندانی را در اقتصادِ جهانی نداشته باشد ولی بی گمان در دراز مدت باعث فروپاشی اقتصادی دولت روسیه خواهد شد. درست به مانند تحریم های کمر شکن دهه 80 میلادی که اتفاقا در آن زمان منجر به فروپاشی شوروی شد. در این بین نباید از نقشِ بنیاد های پشت پرده جهانی در جنگ اوکراین غافل شد. حال با تمامی این تفاسیر، جنگ امروز در اوکراین باتلاقِ تاریخی پوتین است و شاید به نوعی پایانِ یک توهم.

ادامه مطلب

اجتماعی

اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها

اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها

منتشر شده

در

توسط

اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها
اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- با افزایش روزافزون قیمت کالای اساسی در ایران، قشر ضعیف جامعه که نیازمند حمایت کامل دولت است، کاملا فلج شد. در این بین قشر متوسط جامعه نیز با توجه به گرانی های سرسام آور روی به سوی صرفه جویی و عدم استفاده از مواد لازم و مغذی برای خود و فرزندان خود آورده اند. آنچه می تواند در آینده نگران کننده باشد، رشد غیر متعارف زباله گردی و کارتن خوابی است. پدیده ای که امروز نیز در جای جای شهرهای ایران و حتی تهران به روشنی با آن روبرو هستیم.

وظیفه اصلی دولت ها در تمام کشورهای جهان تامین منابع برای مردم است، زیرا دولت ها از مردم قدرت می گیرند و چیزی فراتر از یک گروه اداره کننده نیستند. پیش از انتخابات گاه با شعارهای نامتعارف به دنبال جذب رای دهنده می گردند و پس از انتخابات گویی فراموش می کنند که چه چیزهایی را وعده داده اند. فقر یکی از خطرناک ترین معضلات کنونی کشور است و مسئولان در تمامی نهادهای حاکمیتی گویا نسبت به این معضل خطرناک بی تفاوت هستند.

فقر می تواند شالوده ی اصلی جامعه ی ایران یعنی خانواده را از هم بپاشد و همانگونه که طبق آمار می توانیم در این باره قضاوت کنیم، فروپاشی نهاد خانواده، جدایی، خودکشی و حتی تن فروشی ست که مسئولیت تمام آن بر عهده دولت و دولت مردان است. اگر توانایی مهار چنین دست مشکلات و بحران های اقتصادی را که وظبفه اصلی و اساسی دولت است، وجود نداشته باشد پس چه نیازی ست که برای دست یابی به صندلی قدرت وعده های بدون پشتوانه ارائه دهیم.

اقتصاد اگر بیمار باشد هیچ رشدی در کشور چه از نظر فرهنگی، چه اجتماعی و چه سیاسی رخ نمی دهد. انسان گرسنه و ناتوان نمی تواند به درستی فکر کند و نسبت به پدیده های پیرامون خود به پرسش گری بپردازد. درست است که بخشی از اقتصاد بیمار امروز ایران مبتنی بر تحریم است ولی نباید از کاسبان تحریم نیز به سادگی بگذریم. تحریم نباید بهانه ای باشد تا عزت ایرانیان خدشه دار شود. زیبنده نیست که یک شهروند ایرانی برای تهیه مایحتاج زندگی خود سر در زباله فرو ببرد یا اینکه بر در و دیوار شهر اطلاعیه کلیه فروشی بنویسد. شهروند ایرانی با وفور نعمت خاک و منابع نباید در دغدغه و رنج زندگی کند و از بین بردن موانع کنونی وظیفه حاکمیتی و قانونی دولت است. پس دولت باید تمام توان و ظرفیت های خودش را برای مهار تورم، تأمین نیازهای اساسی و حمایت از شهروندان اختصاص دهد چون امروز جامعه ایرانی بیش از پیش نیاز به حمایت دولتمردان و مسئولان دارد و این همراهی مطالبه به حق آنان می باشد.

ادامه مطلب

برترین ها