با ما همراه باشید

اجتماعی

کاهش مرگ‌ومیر موتورسوران در مازندران؛ تجربه موفق فرهنگ‌سازی

منتشر شده

در

کاهش بیش از ۶۰ درصدی مرگ و میر ناشی از تصادف موتورسواران در مازندران طی یک دهه اخیر این نکته را ثابت کرده که استفاده از کلاه کاسکت به طرز معجزه آسایی قادر به حفظ جان راکبان این وسیله نقلیه است و فرهنگ‌سازی برای استفاده از این کلاه ایمنی هم تاکنون موفقیت‌آمیز بوده است.

در بین کاربران جاده ای، موتورسواران به علت متحمل شدن بیشتر خسارت ها، به عنوان کاربر پرخطر راه‌ها شناخته می شوند و به همین خاطر نیز راکبان موتورسیکلت برابر داده های آماری و منابع موجود، درصد بالایی از مرگ و میر حوادث جاده ای کشور را به خود اختصاص داده اند.
استفاده از کلاه ایمنی یکی از مهم ترین راهکارهای کاهش آسیب های احتمالی موتورسواران در تصادفات ترافیکی است که با گذشت سال ها از تصویب این قانون در کشورمان، متاسفانه استفاده از آن هنوز آن طور که باید و شاید در بین راکبان موتورسیکلت جا نیفتاده است.
کلاه ایمنی یا کلاه کاسکت یکی از وسایل ایمنی است که در صورت تصادف، سرعت ضربه وارده به جمجمه را کاهش می‌دهد و بر همین اساس استفاده از آن در کاهش آسیب‌های بدنی برای موتورسواران نقش بسزایی دارد.

تولد یک ناجی

کلاه ایمنی یا کاسکت ویژه موتورسواران تاریخچه ای به درازای حدود یک قرن دارد و به موازات تکامل موتورسیکلت ها پیشرفت کرده است به گونه ای که از نوع چرمی متداول در دهه ۳۰ میلادی
به کلاه‌های ایمنی سبک و مجهز به فناوری‌هایی همچون واقعیت افزوده و سیستم‌های هوشمند ارتباطی رسیده است.
کلاه کاسکت از همان بدو تولد برای موتورسواران خوشایند نبود تا زمانی که محققان و پزشکان دریافتند که این سرپوش هرچند نازیبا و اضافی بر سر به صورت معجزه آسایی قادر است جان راکبان و سرنشینان موتور را حفظ کنند. یکی از وقایعی که نقش زیادی در متقاعد کردن مردم اروپا به استفاده از کلاه کاسکت هنگام موتورسواری داشت ، تصادف « توماس ادوارد لارنس » یا همان لارنس عربستان بود. سرهنگ لورنس که برای انگلیسی ها قهرمان ملی محسوب می شد در سال ۱۹۳۵ میلادی هنگام موتورسواری در چند کیلومتری خانه‌اش تصادف کرد و جان باخت. مرگ او به نقطه عطفی برای متقاعد کردن شهروندان انگلیسی و اروپایی برای استفاده از کلاه کاسکت هنگام موتورسواری تبدیل شد.
می گویند« هیو کرنز » پزشکی که در بیمارستان بر بالین لارنس حضور داشت، بشدت تحت تأثیر مرگ او قرار گرفت و از همین رو به تحقیق در مورد ارتباط بین تصادفات موتورسیکلت و صدمات سر پرداخت. او اولین پزشکی بود که گزارشی در این زمینه در مجله پزشکی انگلیس منتشر کرد. این تحقیقات و نتایج تکان‌دهنده آن در سال ۱۹۴۱ میلادی، کمک کرد تا وی بتواند نوعی کلاه ایمنی جدید برای ارتش انگلیس توسعه دهد و ارتش هم استفاده از این کلاه را الزامی کرد ؛ کلاهی که بعدها توسط غیرنظامیان هم هنگام موتورسواری مورد استفاده قرار گرفت و نقش زیادی در حفظ جان آنان داشت.

جان در کاسکت

این که طی یک قرن اخیر بر کلاه کاسکت چه گذشته است ، موضوع این گزارش نیست ولی بررسی این که کلاه ایمنی موتورسواری تا چه حد در حفظ جان راکبان و سرنشینان موتورسیکلت موثر باشد ، موضوعی است که یک نگاه سطحی به آمار مرگ و میر موتورسوران در مازندران طی یک دهه اخیر آن را نمایان می کند.
آمارهای ارایه شده از سوی منابع رسمی نشان می دهد هر چند که در دو سه سال اخیر ظرفیت تولید کارخانجات موتورسیکلت سازی افزایش داشت و مردم به خرید این وسیله نقلیه تمایل بیشتری از خود نشان دادند، اما آمار جانباختگان موتورسیکلت سوار در حوادث رانندگی مازندران در ۱۰ سال گذشته یعنی از سال ۹۰ تا ۹۹ در مجموع روند کاهشی داشته است.
مقایسه آماری کشته شدگان موتورسیکلت سوار در مازندران از سال ۹۰ تا ۹۹ نشان می‌دهد که به غیر از سال ۹۴ تا ۹۵ و ۹۸ تا ۹۹ که آمار تلفات افزایشی بود ، در بقیه سال‌ها روند کاهشی را طی کرد ، بگونه ای که آمار مرگ و میر ناشی از تصادفات جاده ای بین موتورسیکلت سواران در ۱۰ سال گذشته در این خطه شمالی کشور ۶۱ درصد کاهش یافته است.

تولید حدود ۲۱۲ دستگاه موتورسیکلت در سال ۹۹

کاهش بیش از ۶۰ درصدی مرگ و میر راکبان موتورسیکلت در مازندران طی یک دهه اخیر زمانی بهتر قابل درک است که بدانیم در این مدت آمار موتورسواران و میران استفاده از این وسیله نقلیه چند صد درصد افزایش داشته است. اگر چه آمار تفکیکی تعداد موتورسیلکت موجود در مازندران در سال های دهه ۹۰ در دست نیست ، ولی نگاهی به آمار تولید کشور این موضوع را بخوبی نشان می دهد.
برابر آمار منابع رسمی، در سال ۹۹ در مجموع ۲۱۱ هزار و ۴۶۶ دستگاه موتورسیکلت در کشور شماره‌گذاری شد که بیشترین آمار ماهانه متعلق به اسفند با ۵۳ هزار و ۳۳۴ دستگاه بود. در سال ۹۸ هم تعداد ۱۱۶ هزار و ۵۳۶ دستگاه موتورسیلکت در کشور پلاک شده بود.موتورسیکلت های پلاک شده در سال ۹۹ در مقایسه با سال مقابل آن در مجموع ۸۱٫۴ درصد رشد به همراه داشت.
از جمله دلایل کاهش تولید موتورسیکلت در سه سال گذشته و افزایش شماره‌گذاری این وسیله نقلیه در سال ۹۹ ، می توان به جلوگیری از شماره‌گذاری موتورسیکلت‌های کاربراتوری و ورود محصولات شبه‌انژکتوری یا انژکتوری بی‌کیفیت اشاره کرد.آمارهای رسمی نشان می دهد صنعت موتورسیکلت ایران در سال‌های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۵ به‌طور میانگین سالانه ۶۲۰ هزار دستگاه موتورسیکلت را تولید و روانه بازار مصرف کرد. اگر تنها پنج درصد از این محصول هر ساله توسط شهروندان مازندرانی خریداری و به کارگیری شده باشد ، به این معنی است که دستکم ۳۰۰ هزار دستگاه موتورسیکلت طی دهه ۹۰ به مجموع موتورسیکلت های مازندران اضافه شد. اگر آمار افزایش تعداد موتورسیلکت های مازندران را به تبع کشور بپذیریم ، کاهش بیش از ۶۰ درصدی میزان مرگ و میر نشان می دهد استفاده از کلاه کاسکت که هم طبق ماده ۲۰ قانون بررسی تخلفات رانندگی اجباری است و هم طی یک چند سال گذشته با اجرای برنامه اهدای رایگان به موتورسوران فراگیر شده ، نقش موثری در این زمینه داشته است.

ضربه به سر علت اصلی مرگ موتورسواران

ادعای نقش استفاده از کلاه کاسکت در کاهش مرگ و میر موتورسوران دارای پشتوانه علمی و آماری است. آمارها نشان می دهد بیشترین علت مرگ موتورسواران ضربه به سر است. طبق گزارش رسمی پزشکی قانونی کشور این عامل به تنهایی ۴۶.۹ درصد از مرگ موتورسواران را در سال گذشته به دنبال داشت که بیانگر اهمیت استفاده از کلاه ایمنی در کنار لزوم رعایت سایر موارد ایمنی است.
بیشترین آمار تلفات موتورسواران در کشور بر اساس محل فوت مربوط به جاده های برون شهری بوده است که ۴۶.۵ درصد از کل تلفات را در بر می گیرد. شغل ۴۰.۶ درصد متوفیان موتورسواران در سال گذشته آزاد گزارش شده است به این معنا که این قربانیان از موتورسیکلت به عنوان وسیله کسب و کار و تامین معاش استفاده می کردند.
آمارهای سازمان پزشکی قانونی کشور همچنین نشان می‌دهد که ۶۱.۲ درصد از کشته‌ شدگان موتورسوار را گروه سنی ۱۸ تا ۴۹ سال تشکیل می دادند که این آمار بیانگر حجم بالای تلفات تصادف موتورسیلکت‌ ها در سنین جوانی است. درصد تلفات موتورسواران در گروه سنی کمتر از ۱۰ سال ۲ درصد، ۱۱ تا ۱۷ سال ۱۱.۲ درصد ،۵۰ تا ۵۹ سال ۹.۹ درصد، ۶۰ سال و بالاتر ۱۵.۶ درصد. رده سنی دو دهم درصد از تلفات سال گذشته نیز نامعلوم گزارش شده است.

سرمایه‌گذاری سودمند

جدای از اعمال قوانین سختگیرانه از سوی ماموران انتظامی ، به نظر می‌رسد که با سرمایه گذاری صورت گرفته برای فرهنگ سازی مناسب و اصولی در رعایت قوانین و مقررات از یک سو و همچنین طرح رایگان کلاه ایمنی بین موتورسیکلت سواران که چند سالی است در مازندران مورد توجه قرار گرفته است باعث شد مرگ و میر موتورسواران در تصادفات جاده ای در ۱۰ سال گذشته روند کاهشی را در پیش بگیرد.
مدیرکل پزشکی قانونی مازندران از کاهش ۶۱ درصدی مرگ و میر موتورسیکلت سواران در طی ۱۰ سال گذشته در این استان خبر داد و گفت که در ۱۰ سال گذشته یعنی از سال ۹۰ تا پایان سال ۹۹ در مجموع یکهزار و ۴۵۷ موتورسیکلت سوار در تصادفات جاده ای مازندران جان خود را از دست دادند که از این تعداد یکهزار و ۳۹۱ نفر مرد و بقیه زن بودند.
دکتر علی عباسی بیشترین تعداد مرگ و میر موتورسیکلت سواران را در گروه سنی ۲۱ تا ۳۰ سال و شایع ترین علت مرگ را نیز ضربه به سر عنوان کرد و اظهار داشت: راکبان موتورسیکلت به طور میانگین ۲۰ تا ۲۲ درصد از تلفات جاده ای این استان را تشکیل می‌دهند.
وی با بیان اینکه طبق آمار، تعداد کشته شدگان موتورسوار در تصادفات جاده ای مازندران تنها بین سال های ۹۴ تا ۹۵ و ۹۸ تا ۹۹ روند صعودی داشت، افزود: داده های آماری نشان می دهد که بین سال ۹۰ تا ۹۱، تلفات جاده ای مربوط به موتورسیکلت سواران در مازندران ۱۰.۳۴ درصد، سال ۹۱ تا ۹۲ حدود دو درصد، سال ۹۲ تا ۹۳، بیش از ۱۰ درصد، سال ۹۳ تا ۹۴، ۱۱.۱۸ درصد، سال ۹۵ تا ۹۶، ۲۲.۶۷ درصد، سال ۹۶ تا ۹۷ حدود هفت درصد و در سال ۹۷ تا ۹۸ نیز ۱۵.۷۴ درصد کاهش داشته است.وی بیشترین تعداد جانباختگان موتورسیکلت سوار در مازندران را با ۲۰۳ نفر (۱۸۸ نفر مرد و بقیه زن) مربوط به سال ۹۰ و کمترین تعداد فوتی ها را نیز با ۹۱ نفر (۸۹ نفر مرد و دو نفر زن) مربوط به سال ۹۸ ذکرکرد.
وی گفت: در مقایسه با سایر شهرهای مازندران، بیشترین آمار مرگ و میر موتورسیکلت سوار در مازندران مربوط به شهرهای ساری، بهشهر، بابل و میاندرود است بیشترین تعداد فوتی ها نیز راننده موتورسیکلت گزارش شده است.
مدیرکل پزشکی قانونی مازندران ادامه داد: با برسی های صورت گرفته، ۲۴ درصد از متوفیان مازندران در سال ۹۵ را موتورسیکلت سواران تشکیل می دادند که این میزان در سال ۹۶ به ۱۹ و در سال های ۹۷ و ۹۸ به ۱۷ درصد رسید و در چهار ماه سال ۹۹ نیز ۲۶ درصد کشته شدگان در تصادفات جاده ای استان را راکبان کوتور سیکلت تشکیل می دادند.
عباسی، گفت: با توجه به اینکه درصد قابل توجهی از کشته شدگان بر اثر تصادفات جاده ای را موتورسیکلت‌ سواران جوان تشکیل می‌دهند و با توجه به شرایط سنی نوجوانان و جوانان، عدم پایبندی آنان به قوانین و مقررات، انجام حرکات و یا رانندگی مخاطره آمیز، عدم استفاده از کلاه ایمنی، حمل بار و مسافر بیش از حد ظرفیت و مجاز از جمله دلایل وقوع این تصادفات و تلفات تأثر برانگیز است.وی به بیان اینکه ضربه به سر عامل بیش از نیمی از تلفات تصادفات موتورسواران است از استفاده کنندگان این وسیله نقلیه خواست در هنگام تردد ضمن خودداری از حمل بار غیرمجاز و سوار کردن سرنشین اضافه، حتما از کلاه ایمنی استفاده کنند.


الزام قانونی

استفاده از کلاه ایمنی برای راکب و سرنشین موتورسیکلت ضروری است چرا که درصد بالایی از میزان مرگ و میر و آسیب های جدی به ناحیه سر موتورسوار و سرنشین ها به دلیل نداشتن کلاه ایمنی است.
در حالی که پلیس راهنمایی و رانندگی استفاده از کلاه ایمنی توسط موتورسیکلت سواران را اجباری کرده است اما هنوز موتورسیکلت‌هایی را می بینیم که سرنشینان آن بدون استفاده از کلاه ایمنی در معابر درون و برون شهری با سرعت زیاد در حال تردد هستند که این امر می تواند ضربه سنگینی برای آنان به همراه داشته باشد که دیگر جای جبران نیست.
رییس پلیس راهنمایی و رانندگی مازندران با اشاره به اینکه طرح رایگان کلاه ایمنی بین راکبان موتورسیکلت هر چند از سال های گذشته در مازندران در جریان بود اما از ابتدای امسال تاکنون این طرح به طور جدی در دستور کار قرار گرفته است، گفت که در این مدت یکهزار و ۴۰۰ کلاه ایمنی رایگان بین موتورسیکلت سواران مازندران توزیع شده است و همچنان نیز این اقدام پلیس در دستور کار است.
سرهنگ نصرالله بیگلری از کاهش ۴۶ درصدی آمار کشته شدگان موتورسیکلت سوار و ۳۹ درصدی مصدومان حوادث رانندگی از ابتدای سال جاری تاکنون در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته خبر داد و علت کاهش آمار جانباختگان موتورسیکلت سوار را علاوه بر اجرای سفت و سخت قانون، فرهنگ سازی مناسب و اصولی در استفاده از کلاه ایمنی بین موتورسیکلت سواران بیان کرد.
وی، عامل انسانی را دارای بیشترین سهم در بروز تصادفات رانندگی دانست و با بیان اینکه رویکرد اصلی پلیس در افزایش انضباط ترافیکی و کاهش سوانح و حوادث، توجه به بخش فرهنگی است، اظهار داشت: تدوین الگوهای راهبردی برای افزایش دانش عمومی، تقویت فرهنگ ترافیک و بهره گیری از ظرفیت آموزش گاه ها و استفاده از نظرات کارشناسان راهنمایی و رانندگی می تواند در نهادینه شدن فرهنگ ترافیک و رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی موثر باشد.
وی با بیان اینکه بخشی از موتورسواران نسبت به استفاده از کلاه ایمنی کوتاهی می‌کنند و در بهترین حالت کلاه ایمنی به همراه دارند اما به جای قراردان بر روی سر، آن روی کیلومتر شمار موتورسیکلت قرار می‌دهند، گفت: بخش زیادی از مرگ مغزی‌ها و فوتی‌های موتورسیکلت سواران ناشی از همین استفاده نکردن از کلاه ایمنی است درحالی که می توان با استفاده از این وسیله از بروز این اتفاق‌های ناگوار جلوگیری کرد.
رییس پلیس راهور مازندران با بیان اینکه جوانان به عنوان قشر فعال و پویای جامعه، بخش قابل توجهی از متوفیان و مصدومان موتورسوار را تشکیل می دهند، از خانواده‌ها خواست بر رفتار فرزندان خود نظارت داشته باشند و اجازه خرید و استفاده موتورسیکلت در صورت نداشتن گواهینامه و یا حرکت های مارپیچ و تک‌چرخ و بی‌قانونی را به آنها ندهند.
سرهنگ بیگلری، استفاده نکردن از کلاه ایمنی، حرکت های نمایشی، تردد با سرعت غیرمجاز، حرکت خلاف جهت خودروها و تغییر مسیرهای ناگهانی بدون استفاده از راهنما را شایع‌ترین تخلف بین موتورسواران مازندرانی بیان کرد و گفت: قشر جوان موتورسوار کمتر به قوانین راهنمایی و رانندگی توجه دارند و بررسی ها گویای این است که بخش قابل توجهی از آنان نیز حتی گواهینامه رانندگی با موتورسیکلت را ندارند.
سرهنگ بیگلری با اشاره به اینکه پلیس در برخورد با رانندگان متخلف از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی کند و در صورت مشاهده موتورسیکلت فاقد پلاک، آن را توقیف و به پارکینگ منتقل خواهند کرد، گفت که رانندگان موتورسیکلت نیز در صورت بی توجهی به قوانین راهنمایی و رانندگی، اعمال قانون می شوند.
سرهنگ بیگلری، با اشاره به لزوم انضباط ‌بخشی و تردد صحیح موتورسیکلت سواران برای حفظ آرامش و ایمنی شهروندان، گفت: مهمترین راه ساماندهی موتورسیکلت سواران تشویق آنها به رعایت قوانین و مقررات و ایجاد نظم است و نداشتن آگاهی در برخی موتورسواران باعث بروز رفتارهای پرخطر از جمله تصادف می شود.

اجتماعی

شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه

شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه

منتشر شده

در

توسط

شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه
شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- یکی از مهم ترین ویژگی های جوامع متمدن و پویا، اهمیت دادن به امر آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش اگر در وهله نخست به طور ویژه به آن پرداخته نشود، می تواند آسیب های جدی به فرهنگ و آینده ی ملت ها وارد کند. با گذشت بیش از 4 دهه از انقلاب اسلامی در ایران، معلمان همواره یکی از مهم ترین نقش در تربیت نسل و انتقال مفاهیم انسانی- اجتماعی را بر عهده دارند. وظیفه ای که می تواند در آینده از فرزندان امروز، بزرگترین سرمایه های ملی را بسازد و عامل رشد و ترقی کشور به حساب آید.

ولی آنچه در این بین به آن توجه نشده است، جایگاه حقیقی و معنوی معلمان در سیستم آموزشی کشور است. معلم امروز به جای آنکه تمام تمرکز و دانش خود را برای خدمت کردن به جامعه و پرورش نسل معطوف کند، گاه مجبور است برای امرار معاش به کارهایی به مانند مسافر کشی یا اشتغال در ساعت غیر اداری مشغول شود. نابسامانی سیستم ناتوان آموزش و پرورش در دولت های گذشته و امروز، همگی عاملی شدند تا معلم امروز بر دریافت حقوق مادی و معنوی خود دست به اعتراض و گاه تجمع بزند تا شاید بتواند جایگاه خود را تثبیت کند.

تمام این دست اتفاق ها زمانی رخ می دهد که مدیریت ناکارآمد در راس امور تصمیم گیری برای این وزارت خانه ی حساس و حیاتی قرار دارد و بدون توجه به خواسته و نیاز اساسی و اصلی قشر فرهنگی کشور، اقدام به تصمیم های عجولانه، بدون کارشناسی و درک درست بگیرد. قشر فرهنگی جامعه ستون های شکوفایی جامعه است. زمانی که نسبت به دغدغه و مشکلات این قشر بی مهری می شود، پس نباید انتظار آن را داشته باشیم که معلم امروز با تمامی سختی ها سر سازگاری داشته باشد و بتواند کیفیت درستی در تدریس ارائه دهد.

در همین راستا تصمیم گیران برای یک بار هم که شده مسأله آموزش و پرورش را با نگاه اقتصادی و دو دو تا چهارتا و کالامحور نسنجند و بدانند که آموزش و پرورش از لحاظ اقتصادی نه تنها هزینه بر نیست، بلکه درآمدزا نیز هست و ثمره ی چنین سرمایه گذاری را در دهه ها و نسل های آینده مشاهده خواهند کرد، ثمره ای که اگر امروز بدان توجه کافی شود در آینده قطعا سربلندی و اقتدار کشورمان ایران را به همراه خواهد داشت.

ادامه مطلب

اجتماعی

تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا

تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا

منتشر شده

در

توسط

تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا
تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- در حدود 24 روز از تجاوز ارتش روسیه به خاک اوکراین می گذرد و در این مدت نظامیان و غیر نظامیان بی شماری بر طبق آمار جان خود را از دست داده اند. از بمباران مدارس و مراکز نظامی تا آسیب به بیمارستان ها و مراکز هسته ای از جمله چرنوبیل، همگی بیانگر عمقِ فاجعه ای است که می تواند در آینده، گریبان گیر اروپا و جهان شود. در این بین آنچه شاید بدان پرداخته نشد، رویایی بود که رئیس جمهور وقت روسیه بر اساس آن دست به اشغالگری زد. رویای بازسازی باورهای تزاری با تکیه بر جهان گشایی بی چون و چرا. دولت وقت روسیه با بهانه عضویت در اتحادیه اروپا و نقش پر رنگ ناتو در مناسبات آینده منطقه، درست به مانند بهانه دولت جورج بوش با عنوان سلاح های کُشتار جمعی در حمله به عراق؛ به دنبال یک ستیز بزرگ و یورش همه جانبه بر استقلالِ ارضی اوکراین؛ کوشید تا ذهنِ پریشانِ جهانیان را نسبت به این اتفاق، سنجیده و به نوعی به چالش بکشد. دولت روسیه با یک فرار رو به جلو و نقشِ یک قربانی را بازی کردن، همان راهی را پیمود که پیش از او هیتلرها و استالین های زمانه پیمودند!

شاید آنچه پوتین و هم اندیشان او متصور نبودند، دفاع جانانه مردم اوکراین نسبت به این تجاوز و اشغال گری بود. درست به مانند جنگ جهانی دوم که استالین با سیاستِ زمین سوخته، نیمی از مردم اوکراین را در گرسنگی از بین برد، پوتین نیز به پیروی از چنین باوری، تلاش کرد که اراده مردم اوکراین را در هم بشکند و به نوعی بر این باور بود که می تواند در کمتر از 48 ساعت کیِف را تسخیر کند. حال با گذشت نزدیک به ۲۰ روز از پیاده سازی طرح و برنامه های دولت پوتین، آنچه قابل مشاهده است، باتلاقی است که دولت روسیه خود را در حالِ دست و پا زدن در آن می بیند.

اینک دولت روسیه نه راه پسی در جلوی پای خویش می بیند و نه راهِ پیشی. از تحریک های گسترده آمریکا که به نوعی ارزش روبل را به شدت با کاهش مواجه کرد، تا بستن حریم هوایی اروپا بر روی هواپیماهای روس، همگی نشان دهنده عمیق بودن باتلاقی هستند که پوتین و هم اندیشان او، خود را در آن می بینند. این باتلاق می تواند پایانی بر یک رویا باشند. رویایی که با شواهد موجود بیشتر به یک توهم شباهت دارد تا یک رفتارِ سنجیده و درک درستِ استراتژیک.

 

آینده تاریک

جنگِ اوکراین می تواند بیش از آن چیزی که می بینیم بر آینده جهان تاثیر بگذارد. بر هم خوردن نظم و ساختار سیاسی منطقه، افزایش سرسام آور قیمت نفت که با پیش بینی برخی از کارشناسان می تواند تا بیش از 400 دلار به ازای هر بشکه برسد، افزایش بهای گندم و فرآورده های آن، درگیری های گسترده تر در ابعاد جهانی و چه بسا جنگِ اتمی. البته باید به این نکته اشاره کرد که جنگِ اتمی یک احتمال بسیار اندک است، زیرا این دست تهدیدها به نوعی یک دستاویز است تا دولت ها بتوانند از طریق آن به باج خواهی بیشتر نسبت به خواسته های خود روی آورند.

جنگ در هر ابعادی نتیجه ای جز ویرانی، تباهی، آوارگی و نابودی ندارد و اگر امروز در برابر چنین دست تجاوزهایی کاری صورت نگیرد چه بسا دودِ این دست ستیزها و اشغالگری ها در چشم دیگر ملت ها برود. روسیه از دیرباز نشان داد که به دنبال گسترش راه های تنفس خود است و همیشه رویای دست یابی به آب های آزاد و تجارت از این طریق را در سر می پروراند. از تجاوز تاریخی روس ها به ملت ایران در دوره های متفاوت تاریخی تا جدا کردن بخش بزرگی از خاک ایران، همگی بیانگر خطری است که می تواند در آینده دامن گیر ایران و ایرانیان شود. حمایت بی چون و چرا برخی از چهره های سیاسی کشور از دولت روسیه به بهانه ای دوستی با ایران درست به مانند مَثَل خاله خرسه است.

 

آمریکا، اروپا و پایانِ ماجرا

اینک و درست در زمانی که جهان می تواند با یک اشتباهِ بزرگِ تاریخی، نسخه ماندگاری و پویایی خود را بر همیشه بپیچد، دولت ها با وسواس و احتیاط خاصی نسبت به این تجاوز رفتار می کنند. تبعیت نکردن اروپا از تحریم نفت و گاز روسیه، به زعم برخی از کارشناسان شاید پایان قدرت نمایی آمریکا در جهان باشد ولی نباید این موضوع را فراموش کنیم که بیش از 40% گاز اروپا را روسیه تامین می کند. از این رو همراهی نکردن اروپاییان با این دست تحریم ها، اصل منطق و درکِ درستِ مدیریت فرامنطقه ای را نشان می دهد.

تحریم نفت و گاز روسیه به دست دولت کنونی آمریکا شاید در کوتاه مدت تاثیر چندانی را در اقتصادِ جهانی نداشته باشد ولی بی گمان در دراز مدت باعث فروپاشی اقتصادی دولت روسیه خواهد شد. درست به مانند تحریم های کمر شکن دهه 80 میلادی که اتفاقا در آن زمان منجر به فروپاشی شوروی شد. در این بین نباید از نقشِ بنیاد های پشت پرده جهانی در جنگ اوکراین غافل شد. حال با تمامی این تفاسیر، جنگ امروز در اوکراین باتلاقِ تاریخی پوتین است و شاید به نوعی پایانِ یک توهم.

ادامه مطلب

اجتماعی

اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها

اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها

منتشر شده

در

توسط

اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها
اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- با افزایش روزافزون قیمت کالای اساسی در ایران، قشر ضعیف جامعه که نیازمند حمایت کامل دولت است، کاملا فلج شد. در این بین قشر متوسط جامعه نیز با توجه به گرانی های سرسام آور روی به سوی صرفه جویی و عدم استفاده از مواد لازم و مغذی برای خود و فرزندان خود آورده اند. آنچه می تواند در آینده نگران کننده باشد، رشد غیر متعارف زباله گردی و کارتن خوابی است. پدیده ای که امروز نیز در جای جای شهرهای ایران و حتی تهران به روشنی با آن روبرو هستیم.

وظیفه اصلی دولت ها در تمام کشورهای جهان تامین منابع برای مردم است، زیرا دولت ها از مردم قدرت می گیرند و چیزی فراتر از یک گروه اداره کننده نیستند. پیش از انتخابات گاه با شعارهای نامتعارف به دنبال جذب رای دهنده می گردند و پس از انتخابات گویی فراموش می کنند که چه چیزهایی را وعده داده اند. فقر یکی از خطرناک ترین معضلات کنونی کشور است و مسئولان در تمامی نهادهای حاکمیتی گویا نسبت به این معضل خطرناک بی تفاوت هستند.

فقر می تواند شالوده ی اصلی جامعه ی ایران یعنی خانواده را از هم بپاشد و همانگونه که طبق آمار می توانیم در این باره قضاوت کنیم، فروپاشی نهاد خانواده، جدایی، خودکشی و حتی تن فروشی ست که مسئولیت تمام آن بر عهده دولت و دولت مردان است. اگر توانایی مهار چنین دست مشکلات و بحران های اقتصادی را که وظبفه اصلی و اساسی دولت است، وجود نداشته باشد پس چه نیازی ست که برای دست یابی به صندلی قدرت وعده های بدون پشتوانه ارائه دهیم.

اقتصاد اگر بیمار باشد هیچ رشدی در کشور چه از نظر فرهنگی، چه اجتماعی و چه سیاسی رخ نمی دهد. انسان گرسنه و ناتوان نمی تواند به درستی فکر کند و نسبت به پدیده های پیرامون خود به پرسش گری بپردازد. درست است که بخشی از اقتصاد بیمار امروز ایران مبتنی بر تحریم است ولی نباید از کاسبان تحریم نیز به سادگی بگذریم. تحریم نباید بهانه ای باشد تا عزت ایرانیان خدشه دار شود. زیبنده نیست که یک شهروند ایرانی برای تهیه مایحتاج زندگی خود سر در زباله فرو ببرد یا اینکه بر در و دیوار شهر اطلاعیه کلیه فروشی بنویسد. شهروند ایرانی با وفور نعمت خاک و منابع نباید در دغدغه و رنج زندگی کند و از بین بردن موانع کنونی وظیفه حاکمیتی و قانونی دولت است. پس دولت باید تمام توان و ظرفیت های خودش را برای مهار تورم، تأمین نیازهای اساسی و حمایت از شهروندان اختصاص دهد چون امروز جامعه ایرانی بیش از پیش نیاز به حمایت دولتمردان و مسئولان دارد و این همراهی مطالبه به حق آنان می باشد.

ادامه مطلب

برترین ها