با ما همراه باشید

اجتماعی

مراقب افکارتان باشید، چون رفتارتان می‌شود

منتشر شده

در

ریشه تمام اعمال و هیجان‌های ما در افکار شکل می‌گیرد و باید مراقب باشیم به چه می‌اندیشیم.

امروزه علم روانشناسی ثابت کرده است که تاثیر افکار بر زندگی افراد بیشتر از آن چیزی است که انسان ها تصور می کنند. لیلا ماهر روانشناس در مورد اهمیت مراقبت از افکار گفت: اندیشه انسان اشاره به این توانایی دارد که ما می‌توانیم اشیا، افراد و وقایع را در غیاب آن‌ها تجسم کنیم و تغییراتی در آن‌ها اعمال کنیم. افکار انسان در دو مقوله مثبت و منفی دسته بندی می‌شود و اعتقاد بر این است که غلبه هر یک از آن‌ها بر ذهن فرد، شیوه زندگی او را در حدی وسیع نشان می‌دهد.

ماهر گفت: بر اساس این دسته بندی، افکار مثبت آن دسته از افکاری را شامل می‌شود که تاثیرات مفیدی بر ذهن و رفتار فرد به جای می‌گذارند، هدایت کننده هستند و اغلب موجبات زندگی دلپذیر را فراهم می‌سازند. افرادی که دارای چنین افکاری هستند کمتر در دام استرس و فشار روانی گرفتار می‌شوند و یا حداقل به راحتی خود را می‌توانند از چنین شرایطی رها کنند. این افراد اعتماد به نفس بالاتری دارند، دید خوبی نسبت به خود دارند و بطور کلی افکار آن‌ها حول و حوش خوب بودن، سالم بودن و واقع بین بودن دور می‌زنند.

افکار منفی، تحریک کننده هیجانات منفی در انسان هستند و اغلب در اثر وقایع بیرونی که بار منفی دارند برای افراد ناراحت کننده هستند راه اندازی می‌شوند. این افکار چسبندگی فوق‌العاده‌ای در ذهن انسان دارند و درگیری و مشغله شدیدی برای صاحب خود ایجاد می‌کنند. افتادن در چرخه این افکار و عدم تلاش برای خارج شدن از این چرخه اغلب مشکلات جدی روانی را ممکن است به بار آورد.

روانشناسان شناختی نظیر لیلا ماهر معتقدند اغلب اضطراب‌ها و افسردگی‌ها، اختلالات ارتباطی، مشکلات زناشویی و انواع مسائل دیگر از زندگی فرد ناشی از غلبه افکار منفی بر ذهن فرد است.

چگونه افکار منفی را از بین ببریم و به آرامش برسیم؟

ماهر ادامه داد: از بین بردن افکار منفی رویدادی نیست که خود به خود اتفاق بیفتد بلکه نیازمند آگاهی و تمرین بسیار است چراکه بخش اعظم افکار ما به طور خودکار به ذهن خطور می‌کنند و در واقع ما نسبت به بسیاری از آن‌ها آگاهی چندانی نداریم. من در ادامه به چند راهکار علمی اشاره کرده ام که به شما کمک می‌کند تا بتوانید تحریف‌های شناختی خود را کاهش دهید و بر افکار منفی غلبه کنید.

قدم اول شناسایی افکار و ثبت آن‌ها

اولین قدم برای تغییر شیوه نگرش و نحوه تفکر این است که افکار منفی خود را بشناسیم و بدانیم بیشتر در چه موقعیت‌هایی سراغ ما می‌آیند. آگاهی از این مسئله به ما کمک می‌کند تا بتوانیم هنگام قرار گرفتن در این موقعیت‌ها نسبت به افکار خود هشیارتر باشیم و کمتر تحت تأثیر آن‌ها قرار بگیریم.

برای شناسایی افکار خود از روش کشیدن جدول سه ستونه استفاده کنید. در یک ستون یک موقعیت که باعث رنجش و ناراحتی شما شده را یادداشت کنید و در بخش دیگر تلاش کنید تا به یاد بیاورید آن لحظه چه چیزی از ذهن شما عبور می‌کرد. در آخرین بخش لازم است احساس خاصی را که در آن لحظه داشتید بنویسید.

آنچه در این مرحله بسیار اهمیت دارد این است که بتوانید تفاوت بین افکار و احساسات را تشخیص دهید و آن‌ها را با یکدیگر اشتباه نگیرید. احساسات همان هیجانات غم، شادی، نفرت، خوشحالی، خشم، عشق و مواردی از این دست هستند. اما افکار در واقع صدای ذهن ما و آنچه از ذهن عبور می‌کنند را شامل می‌شوند.

اگر بتوانید این بخش از فرایند مبارزه با افکار منفی را به کمک یک روان شناس متخصص در حیطه شناختی رفتاری پیش ببرید می‌توانید اطلاعات بیشتری کسب کنید و با مهارت بیشتری عمل نمایید. همچنین روانشناس خطا‌های شما در انجام این تکلیف را شناسایی کرده و با بازخورد دادن در مورد آن‌ها می‌تواند به شما کمک کند تا در مسیر صحیح‌تری گام بردارید.

 پیدا کردن افکار منفی غالب بر ذهن

 

در طول روز ممکن است هزاران فکر از ذهن ما عبور کند و بسیاری از آن‌ها محتوای منفی داشته باشد. اما اگر شما افکار خود را یادداشت کنید متوجه می‌شوید که برخی از این‌ها بیش از سایرین تکرار می‌شوند و بیش از همه در شما هیجانات منفی نظیر خشم و غم را برمی‌انگیزند. این مسئله به شما کمک می‌کند تا بتوانید میان افکار منفی خود به نوعی اولویت بندی دست یابید و بفهمید باید از کجا شروع کنید و چه چیز‌هایی را اول تغییر دهید.

پیدا کردن جایگزین و تغییر زاویه دید

روانشناسان شناختی معتقدند ریشه تمام هیجانات و اعمال ما را افکارمان تشکیل می‌دهند. برای مثال در این زمینه از یک مثال معروف استفاده می‌کنند. آن‌ها می‌گویند تصور کنید نیمه شب در خانه ناگهان از بیرون اتاق صدای شکستن بشنوید اگر آن لحظه از ذهنتان عبور کند که نکند دزد وارد خانه شده، در پی آن به احتمال زیاد هیجان ترس را تجربه خواهید کرد و در نتیجه دست به عملی برای دفع خطر خواهید زد.

ماهر ادامه داد: حال اگر به جای فکر کردن به دزد فکر می‌کردید که گربه‌ای از پنجره خانه وارد شده و این صدا ناشی از شکستن گلدان است آیا باز هم دچار همان احساس ترس و وحشت می‌شوید؟ آیا اقدامی که انجام می‌دهید همان اقدامی خواهد بود که در مواجهه با یک دزد انجام می‌دهید؟ مسلما خیر.

از این مثال نتیجه می‌گیریم که احساسات و هیجانات منفی ما ناشی از افکار و باور‌های ما هستند. با نگاه کردن به جدولی که نوشتید از خود بپرسید چند درصد به این افکار معتقدید؟ چقدر احتمال دارد که اتفاقات به گونه دیگری رقم خورده باشد. تلاش کنید تا ببینید آیا می‌توانید افکار دیگری را جایگزین افکار فعلی پیدا کنید یا خیر.

پاکسازی افکار منفی با کمک افراد متخصص

ماهر گفت: انجام همه این مراحلی که گفته شده تنها برای افرادی قابل اجراست که افکار منفی آن‌ها کاملاً بر ذهنشان مسلط نشده و به نوعی اختلال نظیر افسردگی یا اختلالات اضطرابی دچار نشده‌اند چرا که مبتلایان به اختلالات روانی نوعی سوگیری ذهنی شدید نسبت به موارد منفی پیدا می‌کنند که ذهنشان قابلیت خود اصلاحی را تا حد زیادی از دست می‌دهد. کمک گرفتن از روانشناس می‌تواند در بهبود شرایط این افراد کمک کند.

ادامه مطلب
تبلیغات
برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اجتماعی

شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه

شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه

منتشر شده

در

توسط

شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه
شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- یکی از مهم ترین ویژگی های جوامع متمدن و پویا، اهمیت دادن به امر آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش اگر در وهله نخست به طور ویژه به آن پرداخته نشود، می تواند آسیب های جدی به فرهنگ و آینده ی ملت ها وارد کند. با گذشت بیش از 4 دهه از انقلاب اسلامی در ایران، معلمان همواره یکی از مهم ترین نقش در تربیت نسل و انتقال مفاهیم انسانی- اجتماعی را بر عهده دارند. وظیفه ای که می تواند در آینده از فرزندان امروز، بزرگترین سرمایه های ملی را بسازد و عامل رشد و ترقی کشور به حساب آید.

ولی آنچه در این بین به آن توجه نشده است، جایگاه حقیقی و معنوی معلمان در سیستم آموزشی کشور است. معلم امروز به جای آنکه تمام تمرکز و دانش خود را برای خدمت کردن به جامعه و پرورش نسل معطوف کند، گاه مجبور است برای امرار معاش به کارهایی به مانند مسافر کشی یا اشتغال در ساعت غیر اداری مشغول شود. نابسامانی سیستم ناتوان آموزش و پرورش در دولت های گذشته و امروز، همگی عاملی شدند تا معلم امروز بر دریافت حقوق مادی و معنوی خود دست به اعتراض و گاه تجمع بزند تا شاید بتواند جایگاه خود را تثبیت کند.

تمام این دست اتفاق ها زمانی رخ می دهد که مدیریت ناکارآمد در راس امور تصمیم گیری برای این وزارت خانه ی حساس و حیاتی قرار دارد و بدون توجه به خواسته و نیاز اساسی و اصلی قشر فرهنگی کشور، اقدام به تصمیم های عجولانه، بدون کارشناسی و درک درست بگیرد. قشر فرهنگی جامعه ستون های شکوفایی جامعه است. زمانی که نسبت به دغدغه و مشکلات این قشر بی مهری می شود، پس نباید انتظار آن را داشته باشیم که معلم امروز با تمامی سختی ها سر سازگاری داشته باشد و بتواند کیفیت درستی در تدریس ارائه دهد.

در همین راستا تصمیم گیران برای یک بار هم که شده مسأله آموزش و پرورش را با نگاه اقتصادی و دو دو تا چهارتا و کالامحور نسنجند و بدانند که آموزش و پرورش از لحاظ اقتصادی نه تنها هزینه بر نیست، بلکه درآمدزا نیز هست و ثمره ی چنین سرمایه گذاری را در دهه ها و نسل های آینده مشاهده خواهند کرد، ثمره ای که اگر امروز بدان توجه کافی شود در آینده قطعا سربلندی و اقتدار کشورمان ایران را به همراه خواهد داشت.

ادامه مطلب

اجتماعی

تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا

تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا

منتشر شده

در

توسط

تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا
تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- در حدود 24 روز از تجاوز ارتش روسیه به خاک اوکراین می گذرد و در این مدت نظامیان و غیر نظامیان بی شماری بر طبق آمار جان خود را از دست داده اند. از بمباران مدارس و مراکز نظامی تا آسیب به بیمارستان ها و مراکز هسته ای از جمله چرنوبیل، همگی بیانگر عمقِ فاجعه ای است که می تواند در آینده، گریبان گیر اروپا و جهان شود. در این بین آنچه شاید بدان پرداخته نشد، رویایی بود که رئیس جمهور وقت روسیه بر اساس آن دست به اشغالگری زد. رویای بازسازی باورهای تزاری با تکیه بر جهان گشایی بی چون و چرا. دولت وقت روسیه با بهانه عضویت در اتحادیه اروپا و نقش پر رنگ ناتو در مناسبات آینده منطقه، درست به مانند بهانه دولت جورج بوش با عنوان سلاح های کُشتار جمعی در حمله به عراق؛ به دنبال یک ستیز بزرگ و یورش همه جانبه بر استقلالِ ارضی اوکراین؛ کوشید تا ذهنِ پریشانِ جهانیان را نسبت به این اتفاق، سنجیده و به نوعی به چالش بکشد. دولت روسیه با یک فرار رو به جلو و نقشِ یک قربانی را بازی کردن، همان راهی را پیمود که پیش از او هیتلرها و استالین های زمانه پیمودند!

شاید آنچه پوتین و هم اندیشان او متصور نبودند، دفاع جانانه مردم اوکراین نسبت به این تجاوز و اشغال گری بود. درست به مانند جنگ جهانی دوم که استالین با سیاستِ زمین سوخته، نیمی از مردم اوکراین را در گرسنگی از بین برد، پوتین نیز به پیروی از چنین باوری، تلاش کرد که اراده مردم اوکراین را در هم بشکند و به نوعی بر این باور بود که می تواند در کمتر از 48 ساعت کیِف را تسخیر کند. حال با گذشت نزدیک به ۲۰ روز از پیاده سازی طرح و برنامه های دولت پوتین، آنچه قابل مشاهده است، باتلاقی است که دولت روسیه خود را در حالِ دست و پا زدن در آن می بیند.

اینک دولت روسیه نه راه پسی در جلوی پای خویش می بیند و نه راهِ پیشی. از تحریک های گسترده آمریکا که به نوعی ارزش روبل را به شدت با کاهش مواجه کرد، تا بستن حریم هوایی اروپا بر روی هواپیماهای روس، همگی نشان دهنده عمیق بودن باتلاقی هستند که پوتین و هم اندیشان او، خود را در آن می بینند. این باتلاق می تواند پایانی بر یک رویا باشند. رویایی که با شواهد موجود بیشتر به یک توهم شباهت دارد تا یک رفتارِ سنجیده و درک درستِ استراتژیک.

 

آینده تاریک

جنگِ اوکراین می تواند بیش از آن چیزی که می بینیم بر آینده جهان تاثیر بگذارد. بر هم خوردن نظم و ساختار سیاسی منطقه، افزایش سرسام آور قیمت نفت که با پیش بینی برخی از کارشناسان می تواند تا بیش از 400 دلار به ازای هر بشکه برسد، افزایش بهای گندم و فرآورده های آن، درگیری های گسترده تر در ابعاد جهانی و چه بسا جنگِ اتمی. البته باید به این نکته اشاره کرد که جنگِ اتمی یک احتمال بسیار اندک است، زیرا این دست تهدیدها به نوعی یک دستاویز است تا دولت ها بتوانند از طریق آن به باج خواهی بیشتر نسبت به خواسته های خود روی آورند.

جنگ در هر ابعادی نتیجه ای جز ویرانی، تباهی، آوارگی و نابودی ندارد و اگر امروز در برابر چنین دست تجاوزهایی کاری صورت نگیرد چه بسا دودِ این دست ستیزها و اشغالگری ها در چشم دیگر ملت ها برود. روسیه از دیرباز نشان داد که به دنبال گسترش راه های تنفس خود است و همیشه رویای دست یابی به آب های آزاد و تجارت از این طریق را در سر می پروراند. از تجاوز تاریخی روس ها به ملت ایران در دوره های متفاوت تاریخی تا جدا کردن بخش بزرگی از خاک ایران، همگی بیانگر خطری است که می تواند در آینده دامن گیر ایران و ایرانیان شود. حمایت بی چون و چرا برخی از چهره های سیاسی کشور از دولت روسیه به بهانه ای دوستی با ایران درست به مانند مَثَل خاله خرسه است.

 

آمریکا، اروپا و پایانِ ماجرا

اینک و درست در زمانی که جهان می تواند با یک اشتباهِ بزرگِ تاریخی، نسخه ماندگاری و پویایی خود را بر همیشه بپیچد، دولت ها با وسواس و احتیاط خاصی نسبت به این تجاوز رفتار می کنند. تبعیت نکردن اروپا از تحریم نفت و گاز روسیه، به زعم برخی از کارشناسان شاید پایان قدرت نمایی آمریکا در جهان باشد ولی نباید این موضوع را فراموش کنیم که بیش از 40% گاز اروپا را روسیه تامین می کند. از این رو همراهی نکردن اروپاییان با این دست تحریم ها، اصل منطق و درکِ درستِ مدیریت فرامنطقه ای را نشان می دهد.

تحریم نفت و گاز روسیه به دست دولت کنونی آمریکا شاید در کوتاه مدت تاثیر چندانی را در اقتصادِ جهانی نداشته باشد ولی بی گمان در دراز مدت باعث فروپاشی اقتصادی دولت روسیه خواهد شد. درست به مانند تحریم های کمر شکن دهه 80 میلادی که اتفاقا در آن زمان منجر به فروپاشی شوروی شد. در این بین نباید از نقشِ بنیاد های پشت پرده جهانی در جنگ اوکراین غافل شد. حال با تمامی این تفاسیر، جنگ امروز در اوکراین باتلاقِ تاریخی پوتین است و شاید به نوعی پایانِ یک توهم.

ادامه مطلب

اجتماعی

اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها

اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها

منتشر شده

در

توسط

اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها
اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- با افزایش روزافزون قیمت کالای اساسی در ایران، قشر ضعیف جامعه که نیازمند حمایت کامل دولت است، کاملا فلج شد. در این بین قشر متوسط جامعه نیز با توجه به گرانی های سرسام آور روی به سوی صرفه جویی و عدم استفاده از مواد لازم و مغذی برای خود و فرزندان خود آورده اند. آنچه می تواند در آینده نگران کننده باشد، رشد غیر متعارف زباله گردی و کارتن خوابی است. پدیده ای که امروز نیز در جای جای شهرهای ایران و حتی تهران به روشنی با آن روبرو هستیم.

وظیفه اصلی دولت ها در تمام کشورهای جهان تامین منابع برای مردم است، زیرا دولت ها از مردم قدرت می گیرند و چیزی فراتر از یک گروه اداره کننده نیستند. پیش از انتخابات گاه با شعارهای نامتعارف به دنبال جذب رای دهنده می گردند و پس از انتخابات گویی فراموش می کنند که چه چیزهایی را وعده داده اند. فقر یکی از خطرناک ترین معضلات کنونی کشور است و مسئولان در تمامی نهادهای حاکمیتی گویا نسبت به این معضل خطرناک بی تفاوت هستند.

فقر می تواند شالوده ی اصلی جامعه ی ایران یعنی خانواده را از هم بپاشد و همانگونه که طبق آمار می توانیم در این باره قضاوت کنیم، فروپاشی نهاد خانواده، جدایی، خودکشی و حتی تن فروشی ست که مسئولیت تمام آن بر عهده دولت و دولت مردان است. اگر توانایی مهار چنین دست مشکلات و بحران های اقتصادی را که وظبفه اصلی و اساسی دولت است، وجود نداشته باشد پس چه نیازی ست که برای دست یابی به صندلی قدرت وعده های بدون پشتوانه ارائه دهیم.

اقتصاد اگر بیمار باشد هیچ رشدی در کشور چه از نظر فرهنگی، چه اجتماعی و چه سیاسی رخ نمی دهد. انسان گرسنه و ناتوان نمی تواند به درستی فکر کند و نسبت به پدیده های پیرامون خود به پرسش گری بپردازد. درست است که بخشی از اقتصاد بیمار امروز ایران مبتنی بر تحریم است ولی نباید از کاسبان تحریم نیز به سادگی بگذریم. تحریم نباید بهانه ای باشد تا عزت ایرانیان خدشه دار شود. زیبنده نیست که یک شهروند ایرانی برای تهیه مایحتاج زندگی خود سر در زباله فرو ببرد یا اینکه بر در و دیوار شهر اطلاعیه کلیه فروشی بنویسد. شهروند ایرانی با وفور نعمت خاک و منابع نباید در دغدغه و رنج زندگی کند و از بین بردن موانع کنونی وظیفه حاکمیتی و قانونی دولت است. پس دولت باید تمام توان و ظرفیت های خودش را برای مهار تورم، تأمین نیازهای اساسی و حمایت از شهروندان اختصاص دهد چون امروز جامعه ایرانی بیش از پیش نیاز به حمایت دولتمردان و مسئولان دارد و این همراهی مطالبه به حق آنان می باشد.

ادامه مطلب

برترین ها