سید علیرضا پورمرادی؛ روزنامه نگار- چندصباحی است که به لطف قابلیت ها و فراگیری فضای مجازی؛ یه عده بی سراپای بی هنر فرومایه غارتگر بی سواد شیاد دزد و کلاهبردار؛ از وضعیت اسفناک اقتصادی و تیره روزی مردمان نجیب کهن سرزمینمان ایران که حاصل از بی تدبیری تصمیم گیران ناآگاه و کارنابلد در اکثر امورات جاری کشور می باشد؛ سوءاستفاده کرده و با راه اندازی کمپین های به اصطلاح تبلیغاتی و برگزاری مراسم قرعه کشی، نه تنها رویاها و امیدهای این مردمان زحمتکش را به سخره می گیرند؛ بلکه تمام هست و نیستشان را به یغما می برند.
هرچه هم اوضاع اقتصادی بغرنج تر شود، این نابخردان شارلاتان؛ به عصر شکوفایی خودشان نزدیک تر شده و با راه اندازی پیج های متعدد در فضای مجازی و اینستاگرام؛از سادگی مردمان سوءاستفاده نموده و زندگی به اصطلاح لاکچری و پر زرق برق خود را که خلاصه ای از توهم ثروت و پوچی در آن موج می زند را به رخ دیگران می کشند!
آن ها با برگزاری سمینارهای متعدد موفقیت و یک شبه ره صد ساله را پیمودن، بگونه ای به جامعه القاء می کنند که در ابتدا موفقیت چیزی بجز کسب ثروت نمی باشد و برای رسیدن به این ثروت دیگر نیازی به سال ها تلاش، ریاضت و پشتکار نیست و فقط و فقط کافی است در دوره های به اصطلاح آموزشی ما شرکت نموده و از محصولات و پکیج جذب ثروت خریداری نمایید تا تمام کائنات دست به دست هم دهند و شما را یک شبه به موفقیت (ثروت) برسانند!
در این بین برای جذب بیشتر مخاطب و دنبال کننده (فالوئر) با خودروهای مختلف خارجی در ویلاهای پر رزق و برق همراه با صبحانه و غذاهای رنگارنگ چنان عوام فریبی راه می اندازند که مخاطب بیچاره تمام فسلفه وجودی اش از زندگی دست یافتن به چنین زندگی تجملاتی و آسوده طلبی می شود و بس!
در ادامه آن ها وقیحانه تر از قبل، برای جیب بری بهتر مجازی خودشان، از قرعه کشی خودرو و ویلاهای لوکس سخن ها می گویند و رویا فروشی می کنند و با خریدن هویت تَنی چند از هنرمندنماها و به اصطلاح سلبیریتی ها به قیمت یک مشت دلار، از مردم می خواهند وارد بازی های قرعه کشی و سایت های شرطبندی آن ها شوند و این هنرمندنماها در توجیه رفتارشان می گویند که مردم خودشان تمایل دارند در این سایت ها، قمار و شرطبندی کنند و اگر می بازند با اراده خودشان بوده است و ربطی به کسی ندارد!
شاید در ظاهر چنین باشد که البته هم هست و این بر رسالتمان به عنوان یک رسانه هرچند محلی می افزاید که سعی کنیم در ابتدا خودمان آگاه شویم و در ادامه به مخاطبانمان آگاهی ببخشیم. چون هیچ سیستم و جامعه ای با «اکثریت بازنده» دوام نخواهد داشت و این بازندگان؛ وقتی که کاسه صبرشان لبریز شود؛ به هیچ برنده ای رحم نخواهند کرد و شما خودفروختگان هم همانند آن ها غرق خواهید شد!
در این میان چقدر خوب می شد اگر مردمان این کهن سرزمین کمی تأمل و تفکر می کردند و با رجوع به خویشتن به فلسفه وجودی این زندگی که خداوند به امانت چند صباحی در اختیارمان قرار داده است و معلوم نیست تا کی قرار است این قلب بتپد و این نفس در جریان باشد؛ پی می بردند که در این سیاره خاکی هیچ چیز بدون سعی و تلاش به دست نمی آید و اگر زندگی نامه کارآفرینان و موفق ترین زنان و مردان جهان را مطالعه کنند؛ متوجه می شوند که تمامی شان با تلاش، پشتکار، فکر و البته صبر به چنین جایگاهی رسیده اند و کسی یک شبه نتوانست ره صد ساله را بپیماید و اگر موردی را مشاهده کردند که خلاف این ادعاست، بدون استثناء بپذرند که با فرد کلاهبردار و شارلاتانی سر و کار دارند، کلاهبردارانی که با لبخند نه تنها جیب شما را می زنند، بلکه تمام باورها، اعتقادات و امیدهای شما را هم می دزند…