با ما همراه باشید

اجتماعی

سمنان؛ قربانی انتقال آب دریای مازندران

منتشر شده

در

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- همانطور که شنیده اید، پس از سال ها بحث و جدل درباره پروژه انتقال آب دریای مازندران به سمنان و مناطق کویری کشور، سرانجام این پروژه در مجلس، ردیف بودجه گرفت. موضوعی که شنیده شد در بررسی طرح آن در مجلس، 81 درصد رأی نمایندگان به آن رأی دادند.
هرچند که گفته می شود زمزمه های این طرح انتقال از دهه 1330 شنیده شد، و طرح اصلی اتصال دریاهای شمال و جنوب کشور به یکدیگر با آبراهی بزرگ به نام ایرانرود بود؛ اما همین طرح هم در آن زمان توهمی بیش نبود، چون از دید بسیاری از کارشناسان و متخصصان این حوزه، چیزی جز هدر رفت سرمایه و فرصت های ملی به ارمغان نداشت و در همان ایام مسکوت و به تاریخ پیوسته بود! تا اینکه در دولت احمدی نژاد، طرح انتقال آب دریای مازندران به کویر سمنان کلنگ زنی شد و باز هم داد متخصصان و کارشناسان را درآورد، و علاقمندان به مسائل زیست محیطی، انجمن ها و … ها با برگزاری سمینارها و ارائه مقالات تخصصی و علمی و به دور از احساس و تعصب ادامه این طرح را برای کشور زیان بار برشمردند و مخالفت علنی خود را بارها و بارها به گوش مسئولان و تصمیم گیران این عرصه رساندند. پس از دولت احمدی نژاد این طرح مجدد مسکوت ماند تا اینکه رئیس جمهوری در سفر به استان سمنان و زادگاهش، برای خشنود نمودن هم استانی هایش و اینکه حداقل کاری برای زادگاهش انجام داده باشد، برخلاف نظر کارشناسان و عقلای این حوزه؛ با انتقال آب دریای مازندران به سمنان موافقت کرد، و این چنین شد که این انتقال برای انجام، ردیف بودجه گرفت و به گفته رسانه ها و خبرگزاری ها در حدود 81 درصد از نمایندگان با تصویب آن موافقت کردند.
در این میان نکته ی حائز اهمیت این می باشد که تاریخ و تجربه به دفعات ثابت نموده هرگاه انسان در برابر طبیعت قرار گرفت نه تنها پیروز نگردید، بلکه با حوادث و اثرات فاجعه باری روبرو شد، چون هیچ قدرت و قانونی توانایی مقابله با طبیعت را ندارد، و انسان ها جز تطبیق و وقف دادن خود با طبیعت، چاره دیگری نخواهند داشت!
در اینکه کهن سرزمینمان ایران سال هاست با بحران آب مواجه است، نه تنها شکی نیست، بلکه بسیار طبیعی است، و این امر نه تنها در سال های اخیر، بلکه در ادوار تاریخ از سوی ساکنانش پذیرفته شده بود! خشکسالی در همه دوران های این سرزمین بوده است و مختص امروز و دیروز نیز نبوده است؛ اما این معظل به گونه ای نیز نبوده که گذشتگان سختکوش تسلیم شوند و راه چاره ای برای آن نیاندیشند! بلکه برپایه دانش و منطق، بحران خشکسالی را با استفاده از الگوی صحیح کشاورزی، ساخت قنات ها و … مدیریت نموده و این تهدید را نیز به فرصت تبدیل کردند.
اما در سال های گذشته بخاطر عدم آینده نگری و کار کارشناسی، متأسفانه سیاست هایی اتخاذ گردید که باعث هدر رفت پرشمار آب مهمترین عامل حیاتی گردید، به قول یکی از کارشناسان این حوزه که دهه قبل می گفت: اگر امروز دغدغه جنگ نفتکش ها را داریم، به هوش باشیم که فردا جنگ آب کش ها را خواهیم داشت!
ما اشتباه رفتیم؛ در دل کویر صنایع بزرگی همچون فولاد و مجموعه های آب بَر را قرار دادیم، در کشاورزی با شعار خودکفایی و صادرات؛ آب سفره های زیرزمینی مان را صادر کردیم و محصولاتی که بیشترین مصرف آب را داشتند را تولید کردیم و چقدر هم به خود بالیدیم!!!
با این وجود؛ هنوز هم سرعقل نیامدیم و پس از دست درازی به آب های نیمه عمیق، مدتی است به آب های عمیق روی آوردیم! و وقتی با همه این راه کارها مشاهده می کنیم که مشکل همچنان پابرجاست، سناریوی انتقال آب از شهرها و همچنین از دریای مازندران به کویر سمنان را مطرح می کنیم که با تصویب 81 درصد از نخبگان مان در خانه ملت، بدون توجه به عواقب فاجعه بار آن، مواجه می شویم!
بحث بر سر انتقال آب های زاینده رود به یزد یا دریای مازندران به سمنان بخاطر تعصبات قومی و جغرافیایی نیست؛ بحث برسرعواقب فاجعه بار آن است! بماند که در مورد هزینه های هنگفت انتقال آب، لوله گذاری ها، تخریب جنگل ها، تغییر اکوسیستم منطقه، شوری بیش از حد آب دریای مازندران پس از نمک زدایی و … چیزی نمی گوییم!
وقتی مسئولی برای برون رفت از بحران کم آبی به همشهریانش وعده انتقال آب را می دهد؛ خودش نیز نمی داند چه ظلمی در حق مردمان استان خودش می کند! به قول پروفسور پرویز کردوانی، متخصص محیط زیست؛ که می گوید اگر استانی را می-خواهید نابود کنید، آب به آن استان انتقال دهید، همانطور که اگر خواستید بچه ای را نااهل و خلاف کار کنید، به آن پول دهید! چون با انتقال آب دریای مازندران به کویر سمنان، علاوه بر فاجعه زیست محیطی در استان های شمالی؛ تراکم جمعیتی در استان سمنان از بین می رود، موج مهاجرت آغاز می شود، روستاها و شهرهای کوچک متروک می شود و حاشیه نشینی در کلان شهرها بیداد می کند! خرده مشاغل از بین می رود و بحران بیکاری و مسکن و … بوجود می آید! این ها حداقل مواردی است که در انتظار شهرهایی است که چشم به انتظار انتقال آب هستند، حال باید از آنانی که به مردمانشان وعده انتقال آب را می دهند، پرسید آیا به این موارد هم اندیشیده اید؟!
از این ها که بگذریم در انتها می رسیم به مازندران؛ استانی که خودش هم با کمبود آب، خشکسالی و آلودگی آب های زیرزمینی-اش مواجه هست! می گوییم آلودگی، چون سال هاست در شالیزارهای مازندران از کودهای شیمیایی برای کشت برنج استفاده می کنند و ماده سمی ازت جذب آب های زیرزمینی شده است که به جرأت می توان گفت یکی از دلایل افزایش سرطان معده در بین شهروندان مازندرانی نیز همین است! و یا انباشت و دفع غیراصولی زباله در جنگل ها که پس از هربار بارندگی شیرابه-های آن به رودخانه ها برمی گردد و ادامه ماجرا و…
برای همین است که می گوییم دغدغه داریم، و از مسئولان و تصمیم گیران می خواهیم کمی هوشمندانه و تخصصی تر چنین طرح هایی که پیامدهای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی به همراه دارند؛ را مورد بررسی قرار دهند تا با همدلی و همراهی هم در راستای منافع ملی و به دور از تعصب و قوم گرایی، شاهد رشد و شکوفایی ایران عزیز باشیم…

ادامه مطلب
تبلیغات
برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اجتماعی

شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه

شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه

منتشر شده

در

توسط

شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه
شکوفایی آینده ایران در گرو توجه جدی به قشر فرهنگی جامعه

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- یکی از مهم ترین ویژگی های جوامع متمدن و پویا، اهمیت دادن به امر آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش اگر در وهله نخست به طور ویژه به آن پرداخته نشود، می تواند آسیب های جدی به فرهنگ و آینده ی ملت ها وارد کند. با گذشت بیش از 4 دهه از انقلاب اسلامی در ایران، معلمان همواره یکی از مهم ترین نقش در تربیت نسل و انتقال مفاهیم انسانی- اجتماعی را بر عهده دارند. وظیفه ای که می تواند در آینده از فرزندان امروز، بزرگترین سرمایه های ملی را بسازد و عامل رشد و ترقی کشور به حساب آید.

ولی آنچه در این بین به آن توجه نشده است، جایگاه حقیقی و معنوی معلمان در سیستم آموزشی کشور است. معلم امروز به جای آنکه تمام تمرکز و دانش خود را برای خدمت کردن به جامعه و پرورش نسل معطوف کند، گاه مجبور است برای امرار معاش به کارهایی به مانند مسافر کشی یا اشتغال در ساعت غیر اداری مشغول شود. نابسامانی سیستم ناتوان آموزش و پرورش در دولت های گذشته و امروز، همگی عاملی شدند تا معلم امروز بر دریافت حقوق مادی و معنوی خود دست به اعتراض و گاه تجمع بزند تا شاید بتواند جایگاه خود را تثبیت کند.

تمام این دست اتفاق ها زمانی رخ می دهد که مدیریت ناکارآمد در راس امور تصمیم گیری برای این وزارت خانه ی حساس و حیاتی قرار دارد و بدون توجه به خواسته و نیاز اساسی و اصلی قشر فرهنگی کشور، اقدام به تصمیم های عجولانه، بدون کارشناسی و درک درست بگیرد. قشر فرهنگی جامعه ستون های شکوفایی جامعه است. زمانی که نسبت به دغدغه و مشکلات این قشر بی مهری می شود، پس نباید انتظار آن را داشته باشیم که معلم امروز با تمامی سختی ها سر سازگاری داشته باشد و بتواند کیفیت درستی در تدریس ارائه دهد.

در همین راستا تصمیم گیران برای یک بار هم که شده مسأله آموزش و پرورش را با نگاه اقتصادی و دو دو تا چهارتا و کالامحور نسنجند و بدانند که آموزش و پرورش از لحاظ اقتصادی نه تنها هزینه بر نیست، بلکه درآمدزا نیز هست و ثمره ی چنین سرمایه گذاری را در دهه ها و نسل های آینده مشاهده خواهند کرد، ثمره ای که اگر امروز بدان توجه کافی شود در آینده قطعا سربلندی و اقتدار کشورمان ایران را به همراه خواهد داشت.

ادامه مطلب

اجتماعی

تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا

تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا

منتشر شده

در

توسط

تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا
تجاوز روسیه؛ توهم یک رویا

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- در حدود 24 روز از تجاوز ارتش روسیه به خاک اوکراین می گذرد و در این مدت نظامیان و غیر نظامیان بی شماری بر طبق آمار جان خود را از دست داده اند. از بمباران مدارس و مراکز نظامی تا آسیب به بیمارستان ها و مراکز هسته ای از جمله چرنوبیل، همگی بیانگر عمقِ فاجعه ای است که می تواند در آینده، گریبان گیر اروپا و جهان شود. در این بین آنچه شاید بدان پرداخته نشد، رویایی بود که رئیس جمهور وقت روسیه بر اساس آن دست به اشغالگری زد. رویای بازسازی باورهای تزاری با تکیه بر جهان گشایی بی چون و چرا. دولت وقت روسیه با بهانه عضویت در اتحادیه اروپا و نقش پر رنگ ناتو در مناسبات آینده منطقه، درست به مانند بهانه دولت جورج بوش با عنوان سلاح های کُشتار جمعی در حمله به عراق؛ به دنبال یک ستیز بزرگ و یورش همه جانبه بر استقلالِ ارضی اوکراین؛ کوشید تا ذهنِ پریشانِ جهانیان را نسبت به این اتفاق، سنجیده و به نوعی به چالش بکشد. دولت روسیه با یک فرار رو به جلو و نقشِ یک قربانی را بازی کردن، همان راهی را پیمود که پیش از او هیتلرها و استالین های زمانه پیمودند!

شاید آنچه پوتین و هم اندیشان او متصور نبودند، دفاع جانانه مردم اوکراین نسبت به این تجاوز و اشغال گری بود. درست به مانند جنگ جهانی دوم که استالین با سیاستِ زمین سوخته، نیمی از مردم اوکراین را در گرسنگی از بین برد، پوتین نیز به پیروی از چنین باوری، تلاش کرد که اراده مردم اوکراین را در هم بشکند و به نوعی بر این باور بود که می تواند در کمتر از 48 ساعت کیِف را تسخیر کند. حال با گذشت نزدیک به ۲۰ روز از پیاده سازی طرح و برنامه های دولت پوتین، آنچه قابل مشاهده است، باتلاقی است که دولت روسیه خود را در حالِ دست و پا زدن در آن می بیند.

اینک دولت روسیه نه راه پسی در جلوی پای خویش می بیند و نه راهِ پیشی. از تحریک های گسترده آمریکا که به نوعی ارزش روبل را به شدت با کاهش مواجه کرد، تا بستن حریم هوایی اروپا بر روی هواپیماهای روس، همگی نشان دهنده عمیق بودن باتلاقی هستند که پوتین و هم اندیشان او، خود را در آن می بینند. این باتلاق می تواند پایانی بر یک رویا باشند. رویایی که با شواهد موجود بیشتر به یک توهم شباهت دارد تا یک رفتارِ سنجیده و درک درستِ استراتژیک.

 

آینده تاریک

جنگِ اوکراین می تواند بیش از آن چیزی که می بینیم بر آینده جهان تاثیر بگذارد. بر هم خوردن نظم و ساختار سیاسی منطقه، افزایش سرسام آور قیمت نفت که با پیش بینی برخی از کارشناسان می تواند تا بیش از 400 دلار به ازای هر بشکه برسد، افزایش بهای گندم و فرآورده های آن، درگیری های گسترده تر در ابعاد جهانی و چه بسا جنگِ اتمی. البته باید به این نکته اشاره کرد که جنگِ اتمی یک احتمال بسیار اندک است، زیرا این دست تهدیدها به نوعی یک دستاویز است تا دولت ها بتوانند از طریق آن به باج خواهی بیشتر نسبت به خواسته های خود روی آورند.

جنگ در هر ابعادی نتیجه ای جز ویرانی، تباهی، آوارگی و نابودی ندارد و اگر امروز در برابر چنین دست تجاوزهایی کاری صورت نگیرد چه بسا دودِ این دست ستیزها و اشغالگری ها در چشم دیگر ملت ها برود. روسیه از دیرباز نشان داد که به دنبال گسترش راه های تنفس خود است و همیشه رویای دست یابی به آب های آزاد و تجارت از این طریق را در سر می پروراند. از تجاوز تاریخی روس ها به ملت ایران در دوره های متفاوت تاریخی تا جدا کردن بخش بزرگی از خاک ایران، همگی بیانگر خطری است که می تواند در آینده دامن گیر ایران و ایرانیان شود. حمایت بی چون و چرا برخی از چهره های سیاسی کشور از دولت روسیه به بهانه ای دوستی با ایران درست به مانند مَثَل خاله خرسه است.

 

آمریکا، اروپا و پایانِ ماجرا

اینک و درست در زمانی که جهان می تواند با یک اشتباهِ بزرگِ تاریخی، نسخه ماندگاری و پویایی خود را بر همیشه بپیچد، دولت ها با وسواس و احتیاط خاصی نسبت به این تجاوز رفتار می کنند. تبعیت نکردن اروپا از تحریم نفت و گاز روسیه، به زعم برخی از کارشناسان شاید پایان قدرت نمایی آمریکا در جهان باشد ولی نباید این موضوع را فراموش کنیم که بیش از 40% گاز اروپا را روسیه تامین می کند. از این رو همراهی نکردن اروپاییان با این دست تحریم ها، اصل منطق و درکِ درستِ مدیریت فرامنطقه ای را نشان می دهد.

تحریم نفت و گاز روسیه به دست دولت کنونی آمریکا شاید در کوتاه مدت تاثیر چندانی را در اقتصادِ جهانی نداشته باشد ولی بی گمان در دراز مدت باعث فروپاشی اقتصادی دولت روسیه خواهد شد. درست به مانند تحریم های کمر شکن دهه 80 میلادی که اتفاقا در آن زمان منجر به فروپاشی شوروی شد. در این بین نباید از نقشِ بنیاد های پشت پرده جهانی در جنگ اوکراین غافل شد. حال با تمامی این تفاسیر، جنگ امروز در اوکراین باتلاقِ تاریخی پوتین است و شاید به نوعی پایانِ یک توهم.

ادامه مطلب

اجتماعی

اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها

اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها

منتشر شده

در

توسط

اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها
اقتصاد بیمار پاشنه آشیل تمامی دولت ها

مسلم ناظری؛ روزنامه نگار- با افزایش روزافزون قیمت کالای اساسی در ایران، قشر ضعیف جامعه که نیازمند حمایت کامل دولت است، کاملا فلج شد. در این بین قشر متوسط جامعه نیز با توجه به گرانی های سرسام آور روی به سوی صرفه جویی و عدم استفاده از مواد لازم و مغذی برای خود و فرزندان خود آورده اند. آنچه می تواند در آینده نگران کننده باشد، رشد غیر متعارف زباله گردی و کارتن خوابی است. پدیده ای که امروز نیز در جای جای شهرهای ایران و حتی تهران به روشنی با آن روبرو هستیم.

وظیفه اصلی دولت ها در تمام کشورهای جهان تامین منابع برای مردم است، زیرا دولت ها از مردم قدرت می گیرند و چیزی فراتر از یک گروه اداره کننده نیستند. پیش از انتخابات گاه با شعارهای نامتعارف به دنبال جذب رای دهنده می گردند و پس از انتخابات گویی فراموش می کنند که چه چیزهایی را وعده داده اند. فقر یکی از خطرناک ترین معضلات کنونی کشور است و مسئولان در تمامی نهادهای حاکمیتی گویا نسبت به این معضل خطرناک بی تفاوت هستند.

فقر می تواند شالوده ی اصلی جامعه ی ایران یعنی خانواده را از هم بپاشد و همانگونه که طبق آمار می توانیم در این باره قضاوت کنیم، فروپاشی نهاد خانواده، جدایی، خودکشی و حتی تن فروشی ست که مسئولیت تمام آن بر عهده دولت و دولت مردان است. اگر توانایی مهار چنین دست مشکلات و بحران های اقتصادی را که وظبفه اصلی و اساسی دولت است، وجود نداشته باشد پس چه نیازی ست که برای دست یابی به صندلی قدرت وعده های بدون پشتوانه ارائه دهیم.

اقتصاد اگر بیمار باشد هیچ رشدی در کشور چه از نظر فرهنگی، چه اجتماعی و چه سیاسی رخ نمی دهد. انسان گرسنه و ناتوان نمی تواند به درستی فکر کند و نسبت به پدیده های پیرامون خود به پرسش گری بپردازد. درست است که بخشی از اقتصاد بیمار امروز ایران مبتنی بر تحریم است ولی نباید از کاسبان تحریم نیز به سادگی بگذریم. تحریم نباید بهانه ای باشد تا عزت ایرانیان خدشه دار شود. زیبنده نیست که یک شهروند ایرانی برای تهیه مایحتاج زندگی خود سر در زباله فرو ببرد یا اینکه بر در و دیوار شهر اطلاعیه کلیه فروشی بنویسد. شهروند ایرانی با وفور نعمت خاک و منابع نباید در دغدغه و رنج زندگی کند و از بین بردن موانع کنونی وظیفه حاکمیتی و قانونی دولت است. پس دولت باید تمام توان و ظرفیت های خودش را برای مهار تورم، تأمین نیازهای اساسی و حمایت از شهروندان اختصاص دهد چون امروز جامعه ایرانی بیش از پیش نیاز به حمایت دولتمردان و مسئولان دارد و این همراهی مطالبه به حق آنان می باشد.

ادامه مطلب

برترین ها